قلعه نوعی چه می گوید؟
از دو روز پیش که تیم فوتبال تراکتور سازی مسابقه را به استقلال تهران باخت، صدای اعتراض امیر قلعه نوعی مربی تراکتورسازی بلند شده. حق هم دارد که اعتراض کند چون داور مسابقه اشتباهات تأثیرگذاری کرد ولی یک جمله او برای من عجیب است که فرموده: در زمین مسابقه حریف ما نمی شوند و این کارها را می کنند!!
معمولاً این جمله را هنگامی می گویند که یک تیم بازنده شده باشد و بعد با پرونده سازی و مراجعه به محاکم ورزشی به دنبال تغییر نتیجه باشد و یا اینکه تیمی را که در کورس قهرمانی باشد به کسر امتیاز محکوم کنند. در این مسابقه هر چه شد در داخل زمین اتفاق افتاد و حتی اگر منظور آقای قلعه نوعی این باشد که داور از پیش تصمیم به حق کشی داشته است، این تصمیم را در داخل زمین عملی کرد نه در خارج زمین. درست مانند مسابقه پارسال تیمهای فولاد خوزستان و سپاهان اصفهان به مربی گری آقای قلعه نوعی که داور مسابقه بعد از خاتمه وقت قانونی و وقت اضافی، آنقدر مسابقه را کش داد تا تیم آقای قلعه نوعی برنده شود!! حتی در آن مسابقه نیز مسئولان تیم فولاد نگفتند که نتیجه آن مسابقه در خارج از زمین رقم خورد، فقط گفتند در خارج از وقت قانونی رقم خورد.
راستی یک مورد دیگر یادم آمد. از جمله نتایجی که در خارج از زمین مسابقه تعیین شد، قهرمانی تیم استقلال تهران در آخرین سالی بود که امیر خان مربی آن بود. در آن سال نیز قهرمانی تیم استقلال در زمین تیم آقای قلعه نوعی تعیین نشد، بلکه در زمین اهواز و در مسابقه بین فولاد و ذوب آهن اصفهان تعیین شد. آقای قلعه نوعی آن رویداد را هیچگاه فراموش نخواهد کرد. همان روزی را می گویم که او با صدایی که از هیجان می لرزید می گفت: اهوازی ها مرد هستند، آقای جلالی مرد است.
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.