یاد استادان (3)
مدتی است که یادی از اساتیدم نکرده ام. این بار می خواهم از دو تن از اساتید دانشگاه جندی شاپور سابق (شهید چمران فعلی) یاد کنم. دانشگاهی که خود دانشجوی آن بودم. به خاطر رفتار ستوده آن اساتید که پس از گذشت بیش از سه دهه، هنوز از یادم نرفته و همواه کوشش کرده ام که آن رفتار برایم سرمشق باقی بماند. می خواهم از دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی و دکتر پرویز تسلیمی یاد کنم. دکتر مهدوی در زمان دانشجویی من، معاونت آموزش دانشگاه جندی شاپور و دکتر تسلیمی بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده علوم آن دانشگاه بود. هر دو اینان به دعوت دکتر عباس جامعی، آن مرد بزرگ که رئیس دانشگاه بود به اهواز آمده بودند تا با کمک هم دانشگاه را توسعه دهند. بنده اگر شاگرد مستقیم دکتر تسلیمی نبوده ام ولی افتخار آن را دارم که در درس معادلات دیفرانسیل، شاگرد کلاس دکتر مهدوی بوده ام.
محل اقامت آنان در اهواز، باشگاه دانشگاه در محله باغ معین اهواز بود. آنها هر روز صبح فاصله باشگاه تا محل کار خود در شهر دانشگاهی را به گونه جالبی پیاده می رفتند و من گاهگاه شاهد این پیاده روی آنان بودم و مجذوب همین رفتار آنان می شدم و از آن زمان همواره کوشش کرده ام که آن را سرمشق قرار دهم. هر دو آن بزرگواران که دوره کهنسالی را می گذراندند و در عرصه آموزش عالی کشور صاحب نام بودند، با سر و وضعی آراسته و متین در مسیر گام بر می داشتند و در همه حال می دیدم که دکتر تسلیمی همواره یک گام عقب تر از دکتر مهدوی گام بر می داشت و هیچگاه پیش نمی آمد که این دو در یک خط قرار گیرند!
از آن زمان تا کنون تحت تأثیر این رفتار احترام آمیز قرار گرفته ام و کوشش کرده ام همین رفتار را با بزرگان خود داشته باشم. به فرزندانم نیز این را گوشزد کرده ام. به یاد دارم که روزی همراه یکی از فرزندانم در حال خروج از دری بودیم. همزمان با ما مرد کهنسالی که لباس محلی بر تن داشت می خواست وارد شود. من که در آستانه در بودم گامی به عقب برداشتم تا آن مرد وارد شود و پس از آن ما خارج شدیم و برای فرزندم توضیح دادم که همواره باید به کهنسالان با هر لباس و هر زبان، احترام گذاشت. این بود آنچه از آن اساتید آموختم. درود به روان پاک آنان.