این سیب زمینی های بی غیرت
باخت امروز تیم ملی فوتبال در مقابل لبنان همه را شوکه کرد ولی من فکر می کنم اینطور بازی کردن آنها طبیعی است. چرا باید توقع داشته باشیم که فوتبالیست های ما جانفشانی کنند و خوب بازی کنند؟ با تکیه بر پنجاه سال تجربه پیگیری مسائل فوتبال این مملکت دلیلم را می گویم. بخوانید:
هم اکنون هفته های آغازین لیگ برتر فوتبال ایران را می گذرانیم و اخیراً فوتبالیست های ما قرارداد های کلان خود را بسته اند و به قول معروف خرشان از پل گذشته است. بنابراین حالا حالا ها نیازی نمی بینند که ساقهای خود را به خطر بیندازند و به خود زحمت بدهند و در نتیجه روزگار را به راحتی می گذرانند و حالش را می برند!! ان شاءالله اواخر فصل که زمان نقل و انتقالات سال بعد نزدیک می شود، دوباره تلاش خودشان را آغاز می کنند و خودی نشان می دهند تا بتوانند نظر باشگاهها را برای فصل به خود جلب کنند و قراردادهای میلیاردی جدید ببندند. باور ندارید صبر کنید تا ببینید.
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.