سپاسگزاری 29/7/89
در یک ماهی که گذشت، مطلبی در وبلاگ ننوشتم. علت آن گرفتاریها و مسافرتهای متعدد بود. در این مدت سه بار به مسافرت رفتم و جمعاْ نیمی از مهرماه را در سفر بودم. نخستین سفرم به خاطر شرکت در مراسم تدفین و ترحیم دامادمان، مرحوم فصیحی بود که در این رابطه مطلبی نیز نوشتم. در اینجا جا دارد که از دوستانی که با نوشتن پیام و یا تماس تلفنی و یا حضور در مجلس ختم با من همدردی کردند سپاسگزاری کنم.
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۷/۲۹ ساعت 21:29 توسط علی اکبر قلمی
|
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.