باز می آیـد پرستو نغمه خوان
باز می سازد در اینــجا آشیان

  در آغاز سال نو جشن نوروز باستانی را به همه هم میهنان شادباش می گویم و از خداوند می طلبم که هر آنچه موجب آزردگی دلها می شود از میان بردارد.
   تا چندی پیش وبلاگ خود را به گونه ای می نوشتم که همراه بیان نظرات خود نگاهی آرمان گرایانه نیز به پیرامون خود داشته باشم و تلاش می کردم که مشکلات را به گونه ای بیان کنم که این شبهه پیش نیاید که به خاطر منافع شخصی خود قلم می زنم و مصالح عموم را در نظر می گرفتم. نتیجه ای که گرفتم بر عکس انتظار بود. متهم به ایراد اهانت و زدن تهمت ناروا شدم. متوجه شدم که در استراتژی خود از تاکتیک های غلط استفاده کرده ام.(ببخشید که کمی انقلابی نوشتم!!) باری از این نکته غافل شده بودم که هیچ ایرادی ندارد که من در وبلاگ شخصی خود به مسائل شخصی خود بپردازم چون در این صورت اگر از کسی نام ببرم که راه کج رفته باشد و یا برخورد مغرضانه ای با من داشته باشد، جای اعتراضی برایش باقی نمی ماند چرا که بیان واقعیت را کرده ام. آری من کلی گوئی کردم و بهانه به دست غوغاسالاران دادم. آنها هم بیکار ننشستند انکار کردند و شکایتها کردند و به قول خودشان اقدامات قانونی کردند. من هم پافشاری کردم چون اعتقاد داشتم که خلافی نکرده ام. کسانی هم مسالمت جویانه پادر میانی کردند و من متوجه شدم که در بین اینان هنوز هم کسانی هستند که اصالت خود را از یاد نبرده اند و هنوز بوی جوانمردی از آنان به مشام می رسد و هنوز هم از شنیدن پژواک صدای «گاله» در کوهستان به وجد می آیند و من به احترام آنان به این جنجال ناخواسته پایان دادم.
  اکنون به دلایلی وبلاگ دیگری ساخته ام که در مطالب بعدی به دلایل این کار خواهم پرداخت. از همراهی شما در گذشته سپاسگزارم و در آینده نیز چشم به راه شما خواهم بود.