مسکن سازمانی(1) 16/4/88
به بهانه طرح مسائل مسکن سازمانی در وبلاگ یکی از کارکنان سازمان (زبل خان)
مسکن سازمانی و نحوه تخصیص آن از دیرباز یکی از بحث انگیز ترین مسائل مبتلا به ادارات و شرکتهای دولتی بوده است. بر اساس مشاهدات و سابقه ذهنی ما این طور به نظر می رسد که در کشور ما، نخستین بار این تسهیلات از سوی خارجیان به کار گرفته شده است زیرا قدیمی ترین خانه های سازمانی را در مناطق نفتخیز و یا در جوار ایستگاههای راه آهن می بینیم که پایه گذار این صنایع در کشور ما، خارجیان بودند و عجبا که چه انسانی و چه اسلامی فکر کرده بودند!! چون در آن مناطق دور افتاده و بدون امکانات این ضروری ترین نیاز خانواده های کارکنان را تأمین می کردند. بعدها این کار در شهر ها نیز توسعه یافت و طبق معمول تبعیض ها نیز شروع شد.
در سالهای آغازین انقلاب یکی از خواسته های مردمی که تا حدود زیادی نیز تحقق یافت، تخصیص عادلانه مسکن سازمانی بود. برای آن ضوابطی تدوین شد و تا سالها کم و بیش مطابق این ضوابط عمل شد ولی متأسفانه پس از گذشت چند سالی زیاده طلبان بیکار ننشستند و اعمال نفوذ کردند. در بعضی از موارد ضوابط را زیر پا گذاشتند و در مواردی دیگر در ضوابط دست بردند. استنباط آنان این بود که منافع ملی ایجاب می کند که از این تسهیلات در جهت جذب و نگهداری نیرو های متخصص در مناطق محروم استفاده شود. این استدلال سوراخ دعایی شد برای اعمال تبعیض ها و واگذاری مسکن سازمانی به نور چشمی ها. عجبا که در انجام این تبعیض ها هیچ حد مرزی هم برای خود قائل نشدند و نه تنها این منازل، بدون رعایت ضوابط به کارکنان داده شد بلکه در بعضی از شرکتها و ادارات منازل سازمانی به کسانی غیر از شاغلین آن مؤسسات واگذار شد!!
می بینیم که تسهیلاتی که با تحمیل هزینه هنگفت بر بودجه دولت برای جذب و نگهداری و رفاه کارکنان در نظر گرفته شده بود، نتیجه عکس داد. نه تنها باعث ایجاد انگیزه و دلگرمی در کارکنان نشد بلکه باعث دلسردی و تنفر کارکنان از دستگاه اداری خود شد زیرا فقط عده ای معدود از این تسهیلات بهره مند شدند که بعضاً نیز استحقاق آن را نداشتند و بقیه که در میان آنها افرادی شایسته تر از آن نور چشمی ها به چشم می خورد با حسرت نظاره گر این بی عدالتی شدند.
برای روشن شدن این بحث می خواستم این روال را در سازمان خودمان شرح دهم که یک شاهد و مثال عینی از این وضعیت است ولی چون به تجربه متوجه شده ام که خوانندگان به مطالب طولانی توجه نمی کنند، مطلب را کوتاه می کنم و این مثال را در مطلب بعدی می آورم.