بانک پس فردا!! 6/5/88
چند هفته پیش مطلبی تحت عنوان «بانک فردا» نوشتم که در آن در قالب طنز از لقب خنده داری که بانک تجارت به خود داده انتقاد کرده بودم. یکی از خوانندگان با نام مستعار "کاربر" در بخش نظرات به نکته جالب تری اشاره کرده بود که بد نیست شما هم آن را بخوننید. در زیر این نظر را عیناً می آورم:
البته برای بانک تجارت بانک "پس فردا" لقب بهتری است. چرا که مثلا اگر شما بخواهید با اینترنت بانک متصل به سیستم فراگیر این بانک، پولی را به حساب کارت تجارت خودتان انتقال وجه دهید (مثلا نمیخواهید مستقیما به آن شعبه بروید و احتمالا به آلودگی هوا بیافزایید) نه فردا بلکه پس فردای آن روز پول به حساب کارت تان خواهد آمد! (یک روز برای عملیات اینترنتی و یک روز هم برای عملیات کارت - کاملا آنلاین!)
از آنچایی که ما هر گفته ای را به آسانی نمی پذیریم، تلاش کردم که ادعای آقا یا خانم "کاربر" را شخصاً تجربه کنم. برای این کار حقوق تیر ماه خودم را که به حساب جاری من ریخته شده بود با امکانات اینترنتی این بانک که در نوع خودش بسیار عجیب و غریب نیز هست به حساب کارت خودم واریز کردم و دیدم که واقعاً پس فردا به حساب مقصد ریخته شد!! واقعاً که این حضرات چقدر پر ادعا هستند. فکرش را بکنید که اگر امکانات مانهاتان بانک را داشتند چه لقبی روی خود می گذاشتند. لابد به خود می گفتند بانک هزاره چهارم!!
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.