در اولین ماههای تشکیل شرکت برق منطقه ای خوزستان،جلساتی تحت عنوان "جلسه وصول مطالبات" تشکیل می شد. در همان اوائل کار متوجه شدم که ترکیب اعضای آن جلسه با ترکیب متعارف آن که از سالها پیش در سازمان آب و برق خوزستان تشکیل می شد تفاوت دارد. این جلسات از سالهای دهه 60 به ابتکار مدیرعامل کارآمد و با درایت وقت، آقای دکتر حبیب امین فر و در پی تشکیل کمیته وصول مطالبات شکل گرفت. دکتر امین فر نفراتی را برای عضویت در این کمیته انتخاب کرده بود که:
     "برای بالا بردن میزان وصولی و رفع موانع وصول مطالبات می توانستند راهکار های مناسب ارائه دهند."
 ولی مدیریت ضعیف شرکت ما که از درک فلسفه وجودی این کمیته عاجز بود، اعضای آن را از بین کسانی انتخاب کرد که:
     "برای بالا بردن میزان وصولی و رفع موانع وصول مطالبات چندان مؤثر نبودند ولی در صورت وصول شدن مطالبات، در نحوه جمع آوری و اعمال حساب روی آنها تبحر و تخصص داشتند."


 
 نتیجه آن شد که جلساتی که در زمان مدیرعاملی دکتر امین فر و معاونت مهندس بهزاد به ریاست یکی از آن دو برگزار می شد، حداکثر یک ساعت به طول می انجامید و به نتیجه می رسید، در اینجا ساعتها به درازا می کشید و بی نتیجه خاتمه می یافت. در بین نفرات حاضر در ترکیب جلسه، از همه عجیب تر وجود آقای عبدالرضا حیدری، رئیس حراست شرکت بود که در هیچکدام از زمینه هایی که ذکر کردم تخصص نداشت (بین خودمان باشد در زمینه وظیفه اصلی خودش نیز چندان تخصصی نداشت) بنده خدا در هنگام مباحثات جلسه جوری هاج و واج به دهان حضار خیره شده بود که انگار دیگران دارند به زبان چینی صحبت می کنند. از خودم پرسیدم این مدیرعامل برای چه این آقا را به این جلسه تخصصی دعوت کرده؟ بعد از جلسه دیدم که دیگران هم از حضور این شخص در جلسه تعجب کرده اند. آن زمان به پاسخ سئوال خود نرسیدم ولی بعد ها دستگیرم شد که موضوع از چه قرار بوده است:

  • وقتی که قرار باشد در شرکت افرادی بدون داشتن شایستگی و تجربه و بار علمی لازم در مناصب مدیریت قرار گیرند،
  • وقتی که قرار باشد این افراد که بدین گونه بر سر کار می آیند بخواهند از تسهیلات و امتیازاتی استفاده کنند که شرایط آن را دارا نیستند و لازم شود ضوابط و آیین نامه ها زیر پا گذاشته شوند،
  •  وقتی که قرار باشد مسئولین بعضی از واحدهای خدماتی شرکت، خدماتی فراتر از آنچه مقررات می گوید به بعضی از صاحب منصبان و در بعضی مواقع به بستگان آنها بدهند،

  مسلماً اعتراضاتی را در بین کارکنان به دنبال خواهد داشت. در این صورت باید یک مدیریت پلیسی بر شرکت حاکم کرد و مدیر حراست را مانند شمشیر داموکلوس بالای سر کارکنان نگاه داشت تا آنها بدانند با چه کسی طرف هستند. به این ترتیب است که در جای جای شرکت و در تمامی جلسات می بایست چهره این مقام امنیتی در جلوی چشم کارکنان باشد تا آنها حساب کار خود را بکنند.