در روز دهم بهمن ماه امسال فرصتی دست داد تا در یزد، در جشن سده سال 88 شرکت کنم. فکر می کنم که نیازی به توضیح در باره این جشن نباشد چون همه ایرانیان کم و بیش از آن آگاهند. با این همه برای آنها که کمتر آگاهی دارند، اطلاعاتی فراهم کرده ام که می نویسم. بیشتر مطالبی را که نوشته ام از برگه ای که توسط نشریه «گاهنامه پارسیان»، چاپ شده بود و در جشن پخش شد، بر گرفته ام. تعدادی عکس نیز گرفته ام که در دنباله مطلب گذاشته ام. دو تا از عکسها از من نیست و توسط آقای رشید شهرت یکی از گردانندگان تارنمای «برساد» (که در این جشن من به افتخار آشنایی با ایشان نائل شدم) گرفته شده و من از آن تارنما آورده ام و به پاس امانت داری نام منبع را در عکسها نگاه داشته ام.

  سده بزرگترین جشن آتش و یکی از کهن ترین آیین های ایران باستان است. در گذشته این جشن در گستره پهناوری از آسیای کوچک (آناتولی) تا استان سین کیانگ چین یعنی در سرتاسر ایران بزرگ در میان همه مردمان، جدای از هر قومیت و گرایش دینی رواج داشته است. این جشن به هیچیک از قوم های گذشته و یا باورهای کهن ارتباطی نداشته و جشنی ملی و بر گرفته از تغییرات آب و هوایی و گاه شماری در میان ایرانیان بوده است و دوام و ماندگاری آن مرهون تمام ایرانیان و قوم های گوناگون ایرانیست.

  این جشن بنا بر روایات اسطوره ای به هوشنگ، پادشاه پیشدادی نسبت داده می شود که شیوه کشت و کار، کندن کاریز، کاشت درخت و ... را به او نسبت می دهند. وی در جریان شکار سنگی به سوی ماری پرتاب می کند که به سنگ دیگری برخورد کرده جرقه ای ایجاد می شود و خار خشکی آتش می گیرد و از آن زمان آتش به مهار انسان در می آید و سرآغاز دگرگونی های صنعتی و اجتماعی می شود. اما این روایت در باور ایرانیان نبوده و بیان آن در زمان های پس از رونق گرفتن جشن سده بر سر زبانها افتاده و اعتباری ندارد زیرا همانگونه که می دانیم استفاده از آتش کهن تر از زمان سلسله پیشدادی است.

  روایت معتبر تر این این است که در میان ایرانیان کهن، سال به دوفصل تابستان بزرگ (از فروردین تا پایان مهر) و زمستان بزرگ (از آبان تا اسفند) بخش می شده است. سده از واژه سد (صد) و به معنای گذشتن سد روز از زمستان بزرگ و بنا بر نوشته هایی، چهل روز پس از شب چله (یلدا) است. از این هنگام هوا رو به اعتدال می گذارد و بیداری طبیعت آغاز می شود. سرما که در باور ایرانیان باستان نشانه مردگی طبیعت است، رو به پایان می گذارد و گرما که نشانه زندگی است آغاز می شود.

چرا آتش؟
  آتش در فرهنگ ایرانی یکی از چهار آخشیج (عناصر اربعه) پدید آورنده طبیعت یعنی آب، باد، خاک و آتش است. از دیرباز گرامی داشتن و پاکیزه نگاه داشتن این چهار آخشیج در فرهنگ ایرانی نکته بارزی بوده است. آتش علاوه بر قرار گرفتن در جمع این چهار آخشیج، خود نیز به عنوان منبع روشنایی و گرما و نماد پاکیزگی مورد احترام زیاد ایرانیان بوده است. آتش به عنوان منبع روشنایی در هر خانه و کاشانه جایگاه ویژه ای داشته است و نیز به دلیل دشواری افروختن آتش در زمان باستان، مکان هایی به نام آتشکده به وجود آمد که به تدریج به مکانی برای انجام امور آموزشی، قضایی و دینی بدل شد که پس از پیامبری آشو زردشت نیز این آیین پاس داشته شد و ادامه یافت و از این رو آتش همواره بخش مهم و بنیادی برگزاری جشن های ایران باستان بوده است.

  کهن ترین باری که این آیین پس از پایان دوره ساسانی و آغاز دوران اسلامی به صورت باشکوه برگزار شد در زمان مردآویج زیاری در اصفهان بود و در زمان سلطان محمود غزنوی این آیین رونقی دوباره یافت. ملکشاه سلجوقی نیز این جشن را در بغداد برگزار کرد که در کتاب نوروزنامه خیام به آن اشاره شده است. امروزه نیز این آیین در میان ایرانیان به صورت آیینی ملی و ایرانی شناخته شده و برگزار می شود. 


محل برگزاری جشن در «پیر رهگذر» در نزدیکی روستای چم بین یزد و تفت


انبوه شرکت کنندگان در جشن


خبرنگار ژاپنی در حال تهیه عکس


«سوروک» یا به لهجه محلی سیروک به همراه پشمک و چای که برای پذیرایی
آماده شده بود


یکی از جوانان در حال پذیرایی با سوروک


بانوان زردشتی با لباس سنتی


سیاوش ناظری همراه گروه نوازندگان در هنگام اجرای برنامه (عکس از نارنمای برساد)


دختران زردشتی در حال خواندن سرود


موبدان زردشتی در حال نیایش


شعله های سر به آسمان کشیده آتش


شادمانی مردم در اطراف آتش


عکسی از آقای شهرت عکاس تارنمای برساد