مسئولیت تازه دکتر صالحی 8/3/89
آن گونه که در اخبار صنعت برق آمده، آقای مجید صالحی، مدیرعامل سابق شرکت برق منطقه ای خوزستان یا همان «دکتر صالحی» خودمان، به مدیرعاملی سازمان توسعه برق ایران منصوب شده است. اینجانب منکر توانائیهای فنی ایشان نمی شوم ولی چیزی که برایم مسلم شده، این است که در اینگونه انتصابات به تنها چیزی که توجه نمی شود رضایتمندی کارکنان یعنی نیروی انسانی و بدنه کارشناسی شرکتها است. دلیل من در ادعای نارضایتی کارکنان از ایشان، فرار تعداد بسیاری از نیروهای نخبه شرکت برق منطقه ای خوزستان در زمان مدیرعاملی ایشان در این شرکت است.
نکته غمبار این است که می بینم گاهی اوقات دنیا برای بعضی ها چقدر کوچک می شود. داستان از این قرار است که تعدادی از کارکنان به جان آمده شرکت برق منطقه ای خوزستان در زمان سلطه آقای دکتر!! بر این شرکت، برای رهایی از دست او به سازمان توسعه برق ایران پناه برده اند و اینک دوباره او را مدیرعامل خود می بینند. اینها که عموماً سالهای پایانی خدمت خود را نیز می گذرانند باید یک بار دیگر به فکر رهایی خود بیافتند و آلاخون والاخون بشوند. در این میان بیش از هر کس دیگر نگران وضع آقای «ج» مدیر حراست این شرکت هستم که از جمله مهاجرین است و تا آمد نفس راحتی از دست آقای دکتر بکشد، دوباره باید سایه او را بالای سر خود ببیند. بنده فکر می کنم عن قریب آقای «ع. ح» مدیر حراست همیشگی آقای دکتر جایگزین او خواهد شد.
برای اینکه فقط کلی گویی نکرده باشم و نمونه ای نیز از حسن خلق!! آقای دکتر آورده باشم، بد نیست به ذکر یک خاطره بپردازم. چند سال پیش از یکی از همکاران خانم شنیدم که در زمان تصدی دکتر صالحی بر معاونت طرحهای توسعه برق در شرکت برق منطقه ای خوزستان، این خانم روزی به خدمت جناب دکتر می رسد و از او درخواست می کند که با انتقالش از یک معاونت دیگر به معاونت تحت سرپرستی او موافقت کند. آقای دکتر از او می پرسد که به چه علت این معاونت را برای ادامه کار انتخاب کرده اید؟ این خانم طبق عرف و از روی احترام به او گفته که من ذکر خیر شما را زیاد شنیده ام و علاقه دارم در خدمت شما به کار ادامه دهم. در جواب این حرف، جناب دکتر بر آشفته شده و فرموده بودند: چه کسی ذکر خیر مرا کرده؟ اتفاقاً من ذکر خیری ندارم و هر که چنین ذکری کرده غلط کرده!! طرز برخورد با کارکنان را می بینید؟ کیست که نداند در جواب چنین احترامی که به انسان می گذارند نباید اینگونه رفتاری کرد؟ به خصوص وقتی طرف شما یک نفر خانم باشد. دیگر چیزی نمی گویم و قضاوت را به عهده خودتان می گذارم
پیش تر در مورد آقای دکتر مطالب دیگری نیز نوشته ام که بعضی از آنها به قرار زیر است:
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.