دیشب جشن تکریم بازنشستگان شرکت برق منطقه ای خوزستان برگزار شد. اینجانب نیز به عنوان یکی از بازنشستگانی که این مراسم به خاطرشان برگزار می شد دعوت شده بودم. تا بحال در اینگونه جشنها شرکت نمی کردم. ولی این بار به این خاطر که از من رسماً دعوت شده بود و مراسم نیز به خاطر جمعی که من نیز جزوشان بودم برگزار می شد، شرکت کردم چون در زندگی به من آموخته اند که در برابر احترامی که دیگران به من می گذارند، نباید بی توجهی کنم.

شوربختانه این مراسم به همان گونه ای برگزار شد که من پیش بینی می کردم. حال و هوای مراسم به گونه ای بود که باید در روزهایی مانند روز جهانی کودک و یا مانند آن برگزار می شد و اصلاً در شأن و منزلت عده ای کهنسال و سپید موی که سالهای جوانی خود را پشت سر گذاشته اند نبود. تکریم بازنشستگان بهانه ای بود برای به راه انداختن این «زالام زیمبو» که شاهد بودیم. شما به عنوان این مراسم توجه کنید و خود قضاوت کنید که چه سنخیتی بین «تکریم بازنشستگان» و اجرای عملیّات شعبده بازی وجود دارد؟ ما که در طول دهها سال خدمت خود به کرّات شاهد شعبده بازیهایی شگفت انگیزتر از این در محیط کاری خود بوده ایم. در آن شعبده بازیها شاهد بوده ایم که چگونه سربازانی از کلاه «ابر شعبده بازان» دوران بیرون آمدند و در طرفة العینی به سرداری رسیدند. پس چه نیازی به اجرای عملیات شعبده بازی در آن مراسم بود؟

کلی گویی نمی کنم. به من بگویید که در این مراسم چگونه از خدمات بازنشستگان تجلیل شد؟ آیا درست نبود که در این مراسم یکایک آنان دعوت می شدند و لوحی به آنها داده می شد و عکسی گرفته می شد تا پس از گذشت سالیان دراز آنها بتوانند به نوادگان خود بگویند که ما روزگار خود را به عبث نگذرانده ایم و در چنین مراسمی اینچنین از ما تقدیر شد؟ اصلاً به من بگویید که از این مراسم پر هزینه چه یادگاری برای بازنشستگان به جای می ماند؟ تنها کسانی که در این مراسم مورد تکریم قرار گرفتند، دو گروه بودند: یکی بانوان بدمینتون باز وزارت نیرو که چند ردیف از صندلی های جلویی برایشان رزرو شده بود و به کرات از سوی مجری برنامه برایشان تقاضای تشویق شد!! دیگری والا مقامانی بودند که قدم رنجه کردند و افتخار دادند که در این مراسم شرکت کنند. و همه هم و غم مجری برنامه این بود که مبادا نام یکی از آنان از قلم بیافتد!! جالب است بگویم که این والا مقامان که اینجانب افتخار دوستی با همگی آنان را نیز دارم، بعضاً کسانی هستند که هنوز به آن جایگاه سازمانی که امثال ما در زمان خدمتمان در شرکت داشتیم نرسیده اند و بدا به حال ما که حالا باید منت دار آنان باشیم که لطف کرده اند و در مراسم ما شرکت کرده اند!! در واقع در این مراسم که به خاطر تکریم امثال ما برگزار شد تنها کسانی که مورد توجه قرار نگرفتند، ما بودیم.

گویا قرار است که پس از این، ما بازنشستگان باید به آستان شرکت شرفیاب شویم تا هدایایی را که برای ما در نظر گرفته اند، به همراه یک لوح یادبود به ما مرحمت فرمایند. یک بار دیگر وجدان شما را به قضاوت می طلبم و می پرسم: اگر قرار بود که ما به شرکت برویم و گردن کج کنیم تا یک کارت هدیه صد هزار تومانی به همراه یک لوح یادبود در قبال اخد رسید و امضاء تحویل بگیریم، پس آن مراسم پر خرج برای چه و برای که برگزار شد؟ آیا این رفتار، تکریم است یا تحقیر؟ پیشاپیش اعلام می کنم که اینجانب چنین تحقیری را نمی پذیرم و هر آنچه را که می خواهند به من بدهند به خودشان می بخشم. والسلام. عزّت عالی مستدام!!