سرنوشت کارتهای خرید 8/10/89
اوایل آذرماه بود که یک پیامک از سوی شرکت به من رسید که از بازنشستگان دعوت می کرد برای گرفتن کارت خرید به شرکت مراجعه کنند. مراجعه کردیم و کارت را گرفتیم. به ما گفتند که سه چهار روز دیگر این کارتها شارژ می شوند. من که دسترسی به اینترنت دارم (برای چک کردن موجودی کارت) و از سویی می دانستم که این قبیل کارهای شرکت در دست چه کسانی است، بی گدار به آب نزدم و پیش از مطمئن شدن از شارژ شدن کارت، اقدام به استفاده از آن نکردم.
امروز برای انجام کاری به شرکت رفتم و در این مورد نیز پرس و جو کردم. نه تنها پس از یک ماه خبری از شارژ کردن کارت نبود، بلکه شوربختانه خبر تلخ و شرم آوری شنیدم. شما نیز بخوانید:
یکی از همکاران بازنشسته ما (آقای ش ج) چندی پس از دریافت کارت، آن را به دست دخترش داده تا با آن خرید کند. دختر خوش خیال به یک فروشگاه بزرگ رفته و مقداری کالا برداشته و در سبد گذاشته و در صف صندوق ایستاده. وقتی نوبتش رسیده، صندوقدار مبلغ خرید را محاسبه کرده و پول خواسته و آن خانم با با ژست و اعتماد به نفس کارت خرید را تحویل صندوقدار داده غافل از آن که این کارت هنوز شارژ نشده است. بنده خدا پول نقد هم همراه نداشته و مجبور شده با شرمساری اجناس را به داخل سبد برگرداند و دوباره در قفسه ها قرار دهد.
شما خودتان را به جای آن خانم بگذارید و در آن حال پوزخند های اطرافیان را مجسم کنید و بعد تعارفات دوستان و آشنا ها را که به او می گویند: «خانم اگر پول همراه ندارید من حساب می کنم، شما بعد بدهید». من فقط از این یک مورد خبردار شدم. فکرش را بکنید که تا بحال چند مورد از این دست برای همکاران و یا خانواده هایشان پیش آمده است.
روی سخن من با کسانی است که چنین صحنه حقارت بار و شرم آوری را برای خانواده این همکار ما خلق کردند. به آنها می گویم:
-
شرکت ما در این شهر اعتبار دهها ساله دارد. چه در آن زمانی که در دل سازمان آب و برق خوزستان بود و چه زمانی که نامش «عمران» (KDS، سازمان عمران و توسعه خوزستان) و یا چه زمانی که «اداره اصل چهار» (مرتبط با اجرای اصل چهار ترومن) نامیده می شد. از قدیم کارکنان این شرکت به هر نامی که بود، در این شهر عزت و احترامی داشتند و آنها نیز بر خود می بالیدند که کارکنان چنین شرکتی هستند. این خواری را بر آنها روا مدارید.
-
آقایان محترم اگرچه شما در محیط کاری، خود را تافته جدا بافته می دانید و دیگران را عمله و اکره خود می دانید و احترامی برای آنان قائل نیستید ولی در نظر داشته باشید که خانواده پرسنل در کوی و برزن خود احترام و آبرو دارند. لااقل این بی حرمتی را بر خانواده آنان روا ندارید. بترسید از خدا.
-
یک حرفی را بارها زده ام و این بار آن را با صدای بلندتری می گویم: بسیاری از صاحب منصبان کار خودشان را بلد نیستند و بهتر است بگویم که بر سر جای خود نیستند. می خواهید دلیلش را بدانید؟ پس بخوانید: شما اگر کمی کار خود را بلد بودید، وقتی که دیدید نمی توانید این کارتها را شارژ کنید، با همان سامانه ارسال پیامک باید به دارندگان این کارتها می گفتید که فعلاً از آنها استفاده نکنید تا اینچنین خجالت زده نشوند. اگر کمی بیشتر کارتان بلد بودید، بایستی یک عذرخواهی نیز از آنها می کردید. اگر کارتان را خوب بلد بودید، این کارتها را اول شارژ می کردید و بعد تحویل می دادید.