همان طور شد که می خواستیم (24/2/87)
ماجراهای من و «اون» ها را کسانی که به این سایت سر می زنند کمابیش می دانند. این ماجراها در واقع بین من و متولیان ورزش در شرکتهایمان بود و «اون» ها اشخاص فرصت طلبی بودند که می خواستند خودشان را به تشکیلات ورزش بچسبانند و از این نمد کلاهی برای خود بسازند. اعتراضاتی که من می کردم به این خاطر بود که چرا امکاناتی که باید صرف ورزش و تندرستی و تفریحات سالم کارکنان شود، ابزاری شده در دست این فرصت طلبان و «اون» ها این امکانات را برای رسیدن به اهداف خود به تاراج می دهند و مختصر کارهای ورزشی هم که می کنند آگراندیسمان می کنند تا به کار گزارشهای عملکرد و کارهای تبلیغاتی خودشان بیاید.
چون رشته مورد علاقه من کوهنوردی بود بیشتر به این رشته می پرداختم. حرف من این بود که وقتی می شود با کمترین وقت و هزینه برنامه های کیفی و خوب اجرا کرد چرا وقت مردم را بیش از حد تلف می کنید و این همه امکانات را صرف «تپه نوردی» و «دره نوردی» و یا به اصطلاح محلی «کول نوردی» های پیک نیک گونه همراه با همه گونه اطعمه و اشربه از قبیل کباب و سس خرسی و روغن زیتون و ماست و نوشابه می کنید؟ «اون» ها بر علیه من سم پاشی می کردند که تو در کار ورزش اخلال می کنی و زحمات دلسوزان را پایمال می کنی و اگر «اون» نباشد رشته کوهنوردی نابود می شود و نسل کوهنورد را ملخ می خورد و و و... از همه جالب تر در افشانی های شخص شخیص «اون» بود که به من طعنه می زد که من از تبار خوانین هستم و دست و دل بازم و تو رعیت زاده ای و نمی توانی کباب خوری های ما را ببینی!!
از چهار سال پیش به فکر افتادم که تنها حرف نزنم و همزمان کار هم بکنم. با کمک همنوردان هم فکرم گروه کوهنوردی تشکیل دادیم، آن را ثبت کردیم، سایت اینترنتی راه اندازی کردیم، وقت و هزینه های بسیاری صرف کردیم، زحمات زیادی کشیدیم، از سنگ اندازیهای «اون» ها رنجها بردیم ولی از پای ننشستیم و پایمردی کریم برنامه های متفاوتی طرح و اجرا کردیم. دقت کنید که می گویم «متفاوت» و نمی گویم «بهتر». حالا پس از مدتها می بینم در حالی که به علت سیاستهای دولت فعالیتهای ورزشی در ادارات به حداقل رسیده (در شرکت ما که محدود شده به اعطای البسه ورزشی به مدیران و نور چشمی ها) و خبری هم از «اون» ها نیست، این راه ما است که همه گیر و فراگیر شده. فعالیتهای کوهنوردی هم از نظر کمیت شرکت کننده و هم از نظر تعداد برنامه ها و هم از نظر کیفیت چندین برابر شده. در همین هفته گذشته از همین شرکتهای ما دو گروه کوهنورد که یکی از آنها گروه ما بود با دو اتوبوس پر از کوهنورد به دو صعود برون استانی رفتند. آن هم دو صعود جدی (کلار در استان چهارمحال و بختیاری و الوند در همدان) با کمترین هزینه و وقت.
آری از اینکه می بینم که تلاشهای ما به بار نشسته به وجد می آیم.
بالاخره همان طوری شد که ما می خواستیم. تا کور شود هر آنکه نتواند دید.