دفاع از اتهامات وارده 15/11/89
بعضی ها مرا متهم می کنند که همیشه بهانه جویی می کنم و زحمات دیگران را کم ارزش جلوه می دهم. یکی از موارد اتهام من، انتقادی بود که از نحوه برگزاری جشن روز خانواده و تکریم بازنشستگان کرده بودم و حتی کسی از من پرسیده بود اگر به خودت می گفتند اجرا کن، چگونه اجرا می کردی؟ سئوال جالبی بود. اگر چه از ما دیگر گذشته و هیچوقت من در موقعیتی قرار نمی گیرم که چنین مراسمی را اجرا کنم ولی بیجا ندیدم که نظرم را در مورد اجرای اینگونه مراسم بیان کنم. البته پیشاپیش می گویم که این فقط یک نظر است از انبوه نظرهای بیشمار و آن را صرفاً به منظور تبرئه خود از اتهامات وارده می نویسم.
اگر قرار بود که من در مورد برگزاری این مراسم تصمیم گیری کنم، موارد زیر را در نظر می گرفتم:
-
جشن روز خانواده را با تکریم از بازنشستگان ادغام نمی کردم. چون ما در طول خدمتمان فقط با همکارانمان در ارتباط بودیم و با خانواده های همدیگر ارتباطی نداشتیم. از سویی دیگر فضای جشن روز خانواده حال و هوای خاص خود را می طلبد که با حال و هوای برگزاری مراسم تکریم از عده ای بازنشسته کهنسال زمین تا آسمان تفاوت دارد.
-
چیدمان محل استقرار مدعوین را در مراسم تکریم بازنشستگان طوری انتخاب می کردم تا همکاران سالهای دور بتوانند فرصت را غنیمت بدارند و هر چه بیشتر در کنار یکدیگر باشند و رو در رو تجدید خاطرات کنند و در این مراسم، در کنار هم عکسهای یادگاری بگیرند.
-
در چیدمان مورد اشاره من، دیگر نیازی نیست که ردیف های خاصی، برای آدمهای خاص رزرو شود. در این صورت، مجری برنامه دچار استرس نمی شود که مبادا نام یکی از والامقامان را که قدم رنجه کرده اند، از قلم بیاندازد. و از همه مهم تر بازنشستگان آخرین روز و یا شبی را که در کنار همکاران هستند، بدون رعایت سلسله مراتب می گذرانند.
-
برای برگزاری این مراسم نیازی به اجاره سالن مجلل و پذیرایی پر خرج و ... نمی دیدم این مراسم را حتی می توان در فضای سبز ساختمان شرکت و با صرف یک چای و شیرینی برگزار کرد. به جای دعوت از خوانندگان پاپ و ... نیز می توان با پخش یک موسیقی ملایم، محیطی آرام و متناسب با این مراسم به وجود آورد.
-
در «مراسم تکریم بازنشستگان» محوریت مجلس را بازنشستگان قرار می دادم نه مدعوین والامقام و یا ورزشکارانی که تصادفاً مسابقاتشان با این مراسم همزمان شده باشد.
-
اگر قرار باشد که به بازنشستگان لوح تقدیر و یا هدیه ای داده شود، ترتیبی می دادم که حتماً این هدایا به تک تک بازنشستگان و در چنین مجلسی داده شود تا برای آنان یادگاری از این مجلس باقی بماند. اگر چه تعداد آنها ممکن است زیاد باشد و این کار زمان ببرد، ولی فکر می کنم کسانی که در حدود سی سال از عمر خود را در این شرکت خدمت کردند، ارزش آن را داشته باشند که به هر کدامشان یک دقیقه وقت برای اهدای هدیه تخصیص داده شود.
-
به ارزشهای فرهنگی و آداب و رسوم ارج می نهادم و به هیچ وجه از بازنشستگان نمی خواستم که برای دریافت هدیه خود به اداره مراجعه کنند. در کجای فرهنگ ما وقتی که می خواهند به کسی هدیه بدهند به او می گویند که برای دریافت هدیه ات به فلان جا برو!؟ این کار یک توهین است. نوعی تحقیر است. «اگر ندیده ایم نان گندم، دیده ایم دست مردم.» تا به یاد داریم، دیده ایم که هدیه را می برند و می دهند. نمی گویند بیا و بگیر.
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ ساعت 13:40 توسط علی اکبر قلمی
|