راه حل مشکل مهریّه
در گفتارهای پیشین خود یکی دو بار به معضل «مهریّه» در ایران پرداخته ام. این بار می خواهم به شکل جدّی تری به این موضوع بپردازم و یک راه حل نیز که به ذهن این حقیر رسیده عرضه کنم.
در قوانین اسلام، مهریّه یکی از ارکان ازدواج است و در خطبه عقد باید مقدار آن مشخص شود (مهر المعلوم). ولی در مورد مقدار آن حدودی تعیین نشده است و همین امر باعث شده که در کشور ما، به خصوص در سالهای اخیر کار به چشم و هم چشمی کشیده شود و رقم آن بعضاً به حدّی می رسد که از همان آغاز کار مشخص است که زوج از عهده پرداخت آن بر نمی آید. با این حال برای این کار نشدنی، دلایل خاص خودشان را می آورند از جمله این که: «مهریّه پشتوانه زن است و سبب استحکام بنیاد خانواده می شود» و یا اینکه: «کی داده و کی گرفته» و جالب است که وقتی کار به جاهای باریک می کشد، یک جمله رایج دیگر بیان می شود: «آنها از اول کیسه دوخته بودند». سخن کوتاه کنم. هدف ما پیشگیری از شکایت و محاکمه و زندان رفتن است.
واقعیّت این است که قوانین به گونه ای هستند که زوجه حق قانونی دارد که برای مهریّه اش کیسه بدوزد. به چه زبان باید گفت؟ وقتی که عاقد چند بار تکرار و تأکید می کند که «مهر المعلوم» باید «عندالمطالبه» پرداخت شود، و در چندین محل از زوج برای اجرای این تعهّد امضا می گیرند، دیگر جای اعتراضی باقی نمی ماند و اتهام کیسه دوختن و ... حرفهای اضافه هستند. بنده با وجود آنکه از جنس «زوج» هستم معتقدم که اگر کسی بخواهد از زیر بار پرداخت مهریّه شانه خالی کند و یا اینکه ترتیبی اتخاذ شود که به خاطر عدم توانایی زوج به صورت اقساط طولانی (مثلاً ماهی یک سکه) پرداخت شود، در حق زوجه ظلم شده است. زیرا که از اوّل قانون به او این اجازه را داده که برای مهریّه اش کیسه بدوزد و زوج نیز در هنگام عقد با لباس رسمی و قامتی افراشته، سرش را بالا گرفته و در انظار مردم تعهد داده که هر وقت که از او خواستند، که آن کیسه را پر کند (عندالمطالبه)، بی درنگ آن خواسته را اجابت کند.
در اینجا جسارتاً باید عرض کنم که مطابق شرع اسلام اکثر این عقود باطل هستند. (منظور از عقد، معنای عام آن است مانند قراردادهای تجاری و ...) چون اگر در عقدی یکی از طرفین عملی را متعهد شود که نشدنی باشد، آن عقد از اساس باطل است. مثل اینکه یک نفر با کسی قرار داد ببندد که در ازای دریافت مبلغی، در مدت یک ماه کوه دماوند را جابجا کند! که کاری نشدنی است و قرارداد آن از اساس باطل است و اعتباری ندارد. داستان عقد های امروزی نیز چنین هستند. کسی نیست که از آقایان داماد یک لا فبا بپرسد که شما با کدام پشتوانه مالی چنین تعهّد بزرگی را به گردن می گیری؟ و ایضاً کسی نیست که از عروس خانمها بپرسد که آیا استطاعت مالی داماد برای اجرای چنین تعهد، برای شما احراز شده بود که این عقد را با او منعقد کردی؟
و اما راه حل چیست؟ بنده پیشنهاد می کنم که قانونگزاران، قانونی وضع نمایند که در هنگام عقد ازدواج، چون یک تعهّد مالی ایجاد می شود، مانند هر تعهد مالی دیگر، از متعهّد تضمین خواسته شود. مثلاً سند یک ملک به ارزش مهریّه مقرر شده، به وثیقه گذاشته شود. در این صورت اگر زوج از پرداخت مهریه سر باز زد، دادگاه با فروش ملک مورد وثیقه حق زوجه را استیفا خواهد کرد. چگونه است که در هنگام گرفتن یک وام یک میلیون تومانی، به خاطر بازپرداخت آن از متقاضی، ضامن معتبر و چک و سفته خواسته می شود ولی برای اطمینان از انجام یک تعهّد صدها میلیون تومانی هیچ تضمینی گرفته نمی شود؟
شما را به خدا روی این مسئله فکر کنید. این جور مهریّه ها نه تنها باعث استحکام بنیان خانواده ها نمی شود، بلکه باعث می شود که امر مقدّس ازدواج و این سنّت نبوی رنگ و بوی تجاری، آن هم از نوع دغلکارانه بگیرد. اگر معتقدیم که کیسه دوختن برای مهریّه کاری زشت است، پس نگذاریم که قانون اجازه کیسه دوختن در این امر مقدّس را بدهد نه اینکه وقتی که کار از کار گذشت، آن را مذمّت کنیم. وجود این همه پرونده های قضایی در مورد دعاوی خانوادگی در جامعه ما، و وجود این همه زندانی ناتوان از پرداخت مهریّه ننگ مملکت ما است.