در روزی که تیمهای فوتبال مس کرمان و فولاد خوزستان در اهواز مسابقه داشتند، برای تماشای مسابقه به استادیوم رفتم. از آنجایی که مربی تیم مس، «میروسلاو بلاژویچ» بود و من خیلی به این مرد دوست داشتنی علاقمندم، دوربینم را با خودم برده بودم تا در فرصتی مناسب از او عکس بگیرم. این مرد 76 ساله در تمام زمان مسابقه در کنار خط ایستاده بود و حتی برای یک ثانیه روی نیمکت نمی نشست و جالب اینکه در تمام دقایقی که بازی جریان داشت، لحظه ای رویش را از زمین مسابقه برنگرداند.  مدتها دوربینم را روشن نگاه داشتم و آن را روی «چیرو» زوم کردم ولی دریغا که او رویش را از زمین برگرداند و من بتوایم از روبرو عکسی از او بگیرم تا اینکه یکباره چشمم به آقای مجید جلالی مربی تیم فولاد افتاد که رو به تماشاگران به سمت نیمکت در حرکت بود و من عکسی از او گرفتم. بیشتر دقت کردم و متوجه شدم که او تا آخر مسابقه بارها در فاصله بین نیمکت تا لب خط، در رفت و برگشت بود. با این حساب جمعاً دقایق بسیاری از جریان بازی غافل بود.

  شما فکر نمی کنید که این گونه رفتارهای متفاوت دو مربی در کنار خط در نتیجه گیری آنان تأثیری متفاوت داشته باشد؟ همان گونه که پیشتر نیز گفته ام، من خود را در مسائل فنی فوتبال صاحب نظر نمی دانم ولی فکر می کنم که با دقت روی رفتارها می توانم به نتایجی برسم. آن گونه که شهرت دارد، آقای جلالی مرد حساب و کتاب است و همیشه به کمک نرم افزارهای کامپیوتری مسائل را تجزیه و تحلیل می کند. در اینجا به فکر افتادم که این بار من کارهای او را به حساب بگیرم. «چیرو» بارها شایستگی های خود را به اثبات رسانده و آخرین نمونه آن همین تیم مس کرمان است که در پنج هفته نخست لیگ امسال فقط یک امتیاز گرفته بود و پس از آمدن او، تا کنون از شش مسابقه ده امتیاز گرفته است. اینهاست که باعث شده او به عنوان یک «مربی تعیین کننده» و یا «مربی متحول کننده» شناخته شود اما جلالی نشان داده که «مربی میانه جدول» است. ممکن است که بتواند از سقوط تیم به دسته پایین تر جلوگیری کند ولی بعید است که بتواند تیمی را قهرمان کند.

  گفتنی بسیار است. امثال چیرو می دانند که یک بازیکن مدافع باید بازیکنی سریع باشد و مدافع آخر یا «Sweeper» باید از همه سریعتر باشد ولی در این مسابقه دیدیم که «سامال سعید» سویپر تیم فولاد با آن قامت بلندش ،در کورسهایی که با فورواردهای ریز نقش مس (به خصوص شماره 23) می بست، جا می ماند. امثال چیرو می دانند که یک تیم باید هافبک بازی ساز داشته باشد. آنها با بازیکنان به گونه ای کار می کنند که بتوانند همواره ضربات اول را بزنند و یا بتوانند حفظ توپ کنند. چیزی که در تیم فولاد ندیدیم. آنها در هنگام زدن ضربات کرنر، پنالتی و یا پشت هیجده، برای هر کدام بازیکنانی از پیش تعیین شده دارند که روی آن ضربات تمرین کرده اند. وقتی که ما می بینیم در هر بازی یک ضربه پنالتی خراب می شود نتیجه می گیریم که روی ضربات پنالتی به خوبی کار نشده. و یا وقتی می بینیم که هر بار ضربه پنالتی را، یک نفر خراب می کند، متوجه می شویم که اگر هم روی این ضربات کار شده باشد، فرد مشخصی برای این کار در نظر گرفته نشده است.