تخلف مالی، از نگاهی دیگر 25/8/90
تخلف مالی گسترده اخیر از جهات گوناگون مورد بحث گرفته و نهادها و کسانی چند، مقصر شمرده شده اند. این بار بنده می خواهم این موضوع را از جهتی دیگر که تا کنون کسی به آن نپرداخته است، مورد بررسی قرار دهم و نهادی را که تا کنون در حاشیه امنیت بوده، به چالش بکشم.
همه ما می دانیم که یک کارمند، در طول خدمتش ممکن است بارها توسط نهاد گزیننش زیر نظر قرار بگیرد. نخستین بار در هنگام استخدام. پس از آن به مناسبتهای گوناگون از قبیل تبدیل وضعیت استخدامی از قراردادی به رسمی، هنگام گرفتن مسئولیت بالاتر، هنگام انتقال از شرکتی به شرکت دیگر و یا از شهری به شهری دیگر و ... اینها مواردی هستند که سر و کار کارمند را به هسته های گزینش در ادارات می کشانند. تازه اینها همه تا زمانی است که بخواهند به یک کارمند مسئولیتی حد اکثر در حد مدیریت میانی بدهند. اگر قرار باشد که مسئولیتی در حد استان و یا کشور به کارمند بدهند، قضیه فرق می کند و اصلاً آن کارمند باید آدم دیگری باشد و معمولاً در این موارد، ارتباطات حرف اول را می زند.
حرف من این است: در شرایطی که اگر یک کارمند بخواهد برای مثال عضو هیئت مدیره شرکت تعاونی مصرف اداره خود بشود، باید چندین فرم را پر کند و از چندین فیلتر بگذرد، این آقایان که زحمت کشیدند و سه هزار میلیارد تومان را بالا کشیدند، به طور قطع بارها از فیلترهای گزینش گذشته اند تا به این درجه از موقعیت در سیستم اقتصادی مملکت رسیده اند. مگر می شود که غیر از این باشد؟ پس آنها چگونه از این فیلتر ها عبور کرده اند؟
ممکن است گفته شود که گزینش ها پیش بینی این وقایع را دیگر نمی توانند بکنند و فقط به سوابق افراد توجه دارند. در این صورت، پس از گذشت سی و سه سال از انقلاب اسلامی، آیا بهتر نیست که به کار هسته های گزینش با این میزان کارآیی، پایان داده شود تا هم باری از دوش بودجه ادارات کاسته شود و هم از نیروهای آن نیز در بخشهای مفید استفاده شود؟ اگر حامیان هسته های گزینش ادعا می کنند که این ها استثنا هستند و وجود گزینش لازم است، سری به ادارات، به خصوص بخشهای خدماتی بزنند تا بوی گند فساد و ارتشا را حس کنند و بعد بگویند که اینها استثنا هستند یا یک روال؟ تا چند سال پیش کسی جرأت نمی کرد حرفی از این پدیده های زشت بزند ولی حالا دیگر فریاد بالاترین مقامات مملکتی هم بلند شده.
در حال حاضر بیشترین هم و غم هسته های گزینش این است که مبادا یک جوان بیست و چند ساله در هنگام استخدام مشکل اخلاقی و رفتاری داشته باشد. بیایید صادق باشیم. اگر این جوان در گزینش مردود شود، با توجه به اینکه او در این نظام متولد شده و تحت تأثیر برنامه های آموزشی و تربیتی آن به اینجا رسیده، در واقع این سیستم آموزشی و پرورشی و تربیتی مملکت است که مردود شده است نه آن جوان.
در خاتمه بد نیست که یادی هم از سیستم های ارزشیابی در ادارات دولتی بکنیم. سیستمی که در آن چنین اشخاصی برجسته می شوند و به مقاماتی چنین بالا می رسند. اینجانب با سی سال سابقه کار در دستگاههای دولتی، با شناختی که از آن سیستم ها پیدا کرده ام، شک ندارم که این آقایان هر کدام کلکسیونی از لوح ها و گواهی های تقدیر از این سیستم های ارزشیابی گرفته اند. ان شاء الله که مبارکشان باشد.