«اون» وبلاگ نویس می شود
عجب عالمی دارند «اون» ها. چندی پیش یکی از دوستان «اون» مرا دید و شروع کرد به سرزنش و ملامت کردن من. که تو با «اون» چه کار داری؟ چرا در وبلاگت از «اون» بد می نویسی؟ تو با این کارها فقط خودت را اذیت می کنی و «اون» ککش هم نمی گزد و در نهایت نیز در قالب چند پرسش این چنین به من اعتراض کرد: مگر «اون» با تو چه کار کرده؟ چه هیزم تری به تو فروخته؟ آیا آزاری به تو رسانده؟ آیا توی وبلاگش از تو بد نوشته؟ ...
جای شما خالی این جمله آخری را که گفت، کم مانده بود از خنده پس بیفتم!! طرف جوری حق به جانب صحبت می کرد و می پرسید: "آیا توی وبلاگش از تو بد نوشته؟" که انگار «اون» یک وبلاگ نویس چیره دست است!! و حالا بر من منت داره که توی وبلاگش از من بد نمی نویسه!! روزگار را می بینید؟ ستم را می بینید؟ آخه انصاف هم خوب چیزیه. لاف هم اندازه ای داره. یک ضرب المثل هست که میگه: به گنحشک گفتند منار ... ولش کن بابا. بقیه شو نمیگم، بی تربیتیه.
یکی نیست به «اون» ها بگه آخه «اون» که در عمرش یاد نگرفته حتی یک «ایمیل» برای کسی بفرسته، وبلاگش کجا بوده؟ یا به قول بر و بچه ها «اون دیجیتالش کجا بود؟» با شناختی که از «اون» دارم، می دانم که هر گاه چشمش به چند نفر بیفته شروع می کنه به لاف زدن که اگر بخوام چنین می کنم و چنان می کنم ولی فکرش را نمی کردم که دیگه لاف اینترنتی هم بزنه!!
راستی به فکر افتادم که اگه «اون» یک وبلاگ داشت با من چه می کرد و در آن چه می نوشت؟ حالا که نداره این طور الم شنگه راه میندازه و آتیش می سوزونه، اگر داشت چه می کرد؟ از شما چه پنهان. مشتاق شدم که وبلاگ نویسی «اون» را نیز ببینم. من در اینجا و در انظار عموم اعلام می کنم که حاضرم برای «اون» یک وبلاگ با هر قالبی که دوست داره درست کنم و در اختیارش بگذارم و حتی مطالبش را خودم تایپ و بروز رسانی کنم و عکسهایش را نیز در فضای اختصاصی خودم «هاستینگ» کنم تا همه ببینیم که «اون» چه در چنته داره. در این صورت، به جز مفتی نوردان، دیگران نیز از افاضات «اون» مستفیض خواهند شد و خاطرشان منبسط می شود.