در کویر چه باید کرد؟
مردم کویر، هم میهنانی از ما هستند که روزگار را بسیار سخت تر از ما می گذرانند. با راهکارهای درست می توان زندگی آنها را بهبود بخشید ولی شوربختانه هرگاه مسئولین به فکر بهبود زندگی در این گونه جایها می افتند فوراً به گردآوری مقداری خوراک و پوشاک برای مستمندان آن جاها می پردازند و فرهنگ گدا پروری را رواج می دهند. به نظر اینجانب اگر به جای هزینه کردن هر تومان در جهت این گدا پروری، صد تومان در جهت مطالعه و تحقیق در مورد یافتن راهکارهای مناسب هزینه شود، نتیجه بهتری به دست می آید.
در بیشتر جاهای کویر نه آب هست و نه آبادانی. در اندک جایها توسط کاریز هایی که در طول قرون و اعصار با زحمت بسیار ساخته شده مختصر آبی به دست می آید و به مصرف کشاورزی می رسد. برای من شگفت آور این است که آبی را که با این مشقت به دست می آورند صرف کشت نخل می کنند و در بیشتر روستاها نخلستان ساخته اند. با تجربه ای که شخصاً از کاشت و نگاهداری نخل دارم می دانم که این درخت به آب فراوان نیاز دارد و تاب تحمل سرما را ندارد در حالی که در کویر هم کم آبی هست و هم زمستانهای سردی دارد. وجود نخلهای بسیاری که بر اثر سرمای سخت زمستان خشک شده اند و محصول اندک و نامرغوب نخلهای موجود گواه این ادعا است. نخل های بی سری که در عکس دیده می شوند، درختان کهنسالی هستند که دست کم پنجاه سال از عمر آنها گذشته ولی با یک سرمای سخت نابود شده اند و زحمات دهها ساله کشاورزان بر باد رفته است. یکی از کارهایی که می توان برای مردم کویر انجام داد مطالعه برای یافتن گیاهانی است که بتوان در کویر پایداری کنندو بالاترین بهره را بدهند.
یکی دیگر از درختانی که دیدنشان در مناطق کویری برای من عجیب بود، درخت اکالیپتوس بود. نخستین بار این درخت را در شهر یزد دیدم و با خودم گفتم در این شهر که به کم آبی مشهور است، چقدر مردم در به هدر دادن آب دست و دل باز هستند!! در جاهایی که آب به سختی به دست می آید، کاشتن این درخت که نه سایه ای دارد و نه میوه و به آب فراوانی نیز نیاز دارد، چه توجیهی دارد؟ شاید چون دیده اند که این درخت بدون آنکه آبیاری شود به رشد خود ادامه می دهد، خیال کرده اند که نیاز چندانی به آب ندارد. غافل از آنکه ریشه های آن دهها متر در اطراف خود پیش می روند و سفره های آبهای زیر زمینی را می یابند و غارت می کنند! بنده فکر می کنم که اگر تحقیقاتی جدی در مورد کشاورزی در مناطق کویری بشود، درختانی همچون اکالیپتوس و نخل جایی در کویر نخواهند داشت.
از کاستی های دیگری که در کویر به چشم می خورد نبود سیستم های مدرن آبیاری در جهت استفاده بیشینه از منابع آب است که در روستاهای اطراف مصر چنین چیزی ندیدم. شاید اگر سیستم آبیاری قطره ای در باغهای آنجا اجرا می شد روستا های آن اینگونه خالی از سکنه نمی شد. و یا اگر به «توریسم» به چشم یک «صنعت» نگاه می شد، و در این زمینه کار تخصصی می شد، حال و روز آنجا دگرگون می شد. مثلاً اجرا کردن تور سفرهایی بین روستاهای کویر با کاروان شتر و یا برگزاری مسابقات شتر سواری و یا حمایت از پرورش دهندگان شتر به منظور تولید گوشت کارهایی است که می تواند انجام پذیرد.
امروزه اجرای کارهای ماجراجویانه در دنیا طرفداران بسیاری دارد. من در کشورمان جاهایی را سراغ دارم که رودخانه ای از میان دره های باریک و عمیق و پر پیچ و خم می گذرد و خبر دارم که توریست هایی از خارج می آیند و با قایق های بادی با گذشتن از این مسیرها تفریح می کنند. و این کار در حالی انجام می شود که متولیان صنعت توریسم در کشور ما کوچکترین کاری در جهت اطلاع رسانی و جلب این گردشگران نکرده اند!! مسلماً تجربه سفر با شتر در کویر نیز کاری است که نه تنها گردشگران داخلی بلکه خارجی ها را نیز به خود جلب می کند. سفری اینچنین، در واقع سفر به اعماق تاریخ است و برای هر کسی می تواند تجربه ای به یاد ماندنی باشد.
علی اکبر قلمی بهمن ماه 90