چند روزی است که وبلاگم را بروز رسانی نکرده ام و مطلب تازه ای ننوشته ام. درگیر تهیه گزارش برنامه ای بودم که جمعه گذشته همراه دوستان در «قلعه شاداب» دزفول اجرا کردیم. اگرچه برنامه سنگینی نبود ولی خیلی دلچسب بود. از اول می دانستم که این صعود نباید برنامه سنگینی باشد چون همکار قدیمیمان آقای شجاع نژاد، در زمانی که سرپرست کوهنوردی سازمان آب و برق خوزستان بود علاقه شدیدی به اجرای آن داشت و او کسی نبود که تن نازنین خود و دوستانش را با برنامه های جدی بیازارد.

  باری حالا که پشم و پر ما ریخته و چندان حالی برای اجرای برنامه های سنگین ندارم تصمیم گرفتم که به قلعه شاداب برویم. هم به ساحل دریاچه سد دز در کنار روستای «پامنار» رفتیم و هم منظره زیبای سد را از بالای کوه تماشا کردیم. جای شما خالی خیلی خوش گذشت. بین خودمان باشد خیلی هم خندیدم. چون متوجه شدم که دوستان ما در حماسه آفرینی های خود همین برنامه سبک را نیز نصفه نیمه اجرا می کردند و همین که به بالای «قلعه» در ابتدای مسیر می رسیدند، عکسی به یادگار با پلاکاردشان می گرفتند و به مسئولین ساده دل ورزش سازمان تحویل می دادند. (شیرم شکار کرده، ببین چکار کرده!!)

  برای دیدن گزارش این برنامه اینجا را کلیک کنید.