گفتارهای من

دیدنی های چلگرد و ده چشمه
شهرستان های کوهرنگ و فارسان
استان چهار محال و بختیاری
۱۹ و ۲۰ اردیبهشت ۹۱

  در نیمه دوم اردیبهشت سفری به چلگرد، مرکز شهرستان کوهرنگ داشتیم. برای رفتن به چلگرد از بازفت و برای برگشتن، از لردگان گذشتیم. در ماه اردیبهشت به جز سرزمین های گرمسیر، همه جا سرسبز و زیباست. در این روزها از بازفت تا چلگرد غوغایی بر پا بود. عده ای از ایلات بختیاری در راه رفتن به ییلاق بودند و عده ای به تازگی رسیده بودند. در چهره آنان که در راه بودند، شوق رسیدن و آنان که رسیده بودند، شور و شادمانی را می شد دید. زیرا که پس از یک سفر طولانی و سخت به سرزمین زیبایی رسیده بودند که شش ماه در آرزوی دیدن دوباره آن به سر برده بودند. شگفتا که این کار همه ساله تکرار می شود ولی انگار که هر بار دیدن بهار سردسیر برایشان تازگی دارد.

  در آغاز سفر گرمای خوزستان را پشت سر گذاشتیم و در بازفت بهار نورسیده را دیدیم. در چلگرد هنوز اندک برفی در کوهپایه ها باقی مانده بود. برای دیدن «چشمه کهرنگ» رویایی ناچار شدیم که چند صد متر از آخر راه را به خاطر یخ و برفی که در راه بود، پیاده روی کنیم. دهانه چشمه و اطراف آن نیز از یخ انباشته بود. اما در جاهای کمتر مرتفع سبزه جای برف را گرفته بود. از آبشار شیخ علیخان، غار یخی (تنگ چما) سد و تونل اول کوهرنگ نیز دیدن کردم. در سفر های پیشین کمتر فرصتی دست می داد که از همه این مناظر دیدن کنم. در نزدیکی شهر «فارسان» نیز روستایی به نام «ده چشمه» وجود دارد که چشمه های «پیر غار» آن معروف است و در سنگ نوشته های آنجا شرح حضور بختیاریها در انقلاب مشروطیت نوشته شده است.

  اینها همه را از زیبایی های استان چهارمحال و بختیاری و به خصوص شهرستان کوهرنگ گفتم ولی افسوس که زیرساخت های گردشگری در این جاها بسیار ضعیف است و علی رغم تبلیغات گسترده ای که برای جذب گردشگر می شود، امکانات مناسبی برای پذیرایی از گردشگران به چشم نمی خورد. تنها نشانه ای که از فعالیت متولیان امر به چشم می خورد، دسته قبض های دو هزار تومانی است که در دست مأموران آنها دیده می شود. بد نیست بدانید که  حتی اگر از جادۀ کنار آبشار سیخ علیخان بگذرید و نخواهید به محوطه آبشار وارد شوید، باز هم از شما پول می گیرند.  جالب بود که یکی از این مأموران می گفت: «اینجا برره است. باید پیل زور ودین» شاید دلیل این نا بسامانی ها این باشد که متولیان امر، این موضوع را به چشم یک کار تخصصی نمی نگرند و یا اینکه خود تخصص این کار را ندارند

  بگذریم. از آنچه دیدم عکسهایی گرفته ام که یعضی از آنها را به نمایش گذاشته ام.