یاد استادان (4)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
کمتر کسی است که این کلام شیخ سعدی را که در قالب بیت بالا سروده شده نشنیده و یا به کار نبرده باشد. من نیز از سالهای نوجوانی تا کنون این سخن پند آمیز را همواره شنیده ام و بر خود می بالیده ام که در دستگاه آفرینش چنین بهایی به ما آدمیان داده شده است تا اینکه به دانشگاه رفتم و افتخار شاگردی دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی را یافتم. ایشان در مقطعی که من دانشجوی دانشگاه جندی شاپور بودم، معاون آموزشی دانشگاه بودند. من پیش تر در این وبلاگ مطلبی در باره دکتر مهدوی نوشته ام.
در یکی از جلسات درس آن آن پیر فرزانه سخن از دستگاه آفرینش و جهان هستی به میان آمد که ناگاه دکتر مهدوی یادی از این شعر سعدی کرد و با حالتی برافروخته گفت: آیا واقعاً هدف دستگاه آفرینش از خلق ابر و باد و مه و خورشید و فلک این بوده که فرزندان آدم، این موجودات ضعیف و خطاکار و ناسپاس، نانی به کف بیاورند و به غفلت نخورند؟ این چه خودخواهی است؟ این چه خیال باطلی است که فکر کنیم خالق هستی همه این پدیده ها را به کار انداخته تا ما نانی به کف بیاوریم و به غفلت نخوریم!؟
از حال درون دیگران خبر نداشتم ولی در خودم احساسی به وجود آمد که یکباره این شعر و این نظریه در نظرم خنده دار آمد. از آن دوران تا کنون چیزهای بیشتری در مورد کائنات و عالم هستی آموخته ام و دانسته ام که تاریخ بشریت در حدود ده هزار سال است حال آنکه از میلیونها سال پیش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند بدون آنکه آدمی وجود داشته باشد تا نانی به کف بیاورد و به غفلت نخورد. بدین گونه بود که سخنان آن استاد بزرگ نگرش مرا در مورد این باور نادرست دگرگون ساخت.
در پایان، دو مطلب را باید یادآور شوم:
-
یکم اینکه این ماجرا به هیچ روی از ارزش های مرد بزرگی چون شیخ سعدی نمی کاهد. او در زمان خود مرد دنیادیده و فرهیخته ای بود و بر یافته های بشر در زمان خود آگاهی داشت ولی یافته های آن زمان نسبت به حالا بسیار اندک بود.
-
دوم اینکه ممکن است هنوز هم کسانی به این باور سعدی اعتقاد داشته باشند و برای درستی آن دلایل کلامی داشته باشند. عقاید آنها نیز برای من محترم است و من با عقیده کسی سر ستیز ندارم. (چه می شود کرد. ظاهراً هیچکدام از علوم حریف علم کلام نمی شوند) به هر روی این فقط برداشت من از آموزه های استاد گرانقدرم دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی بود که همواره شاگردی خودم را از او فرصتی بزرگ و تکرار نشدنی دانسته ام.