چه کسانی زیان می بینند؟
این روزها به دلایل گوناگون، فوتبال نقل مجالس است و هر کس از یکی از عوامل دست اندر کار فوتبال انتقاد می کند:
-
یکی از فوتبالیست هایی می گوید که فقط یکی دو ماه مانده به پایان قراردادشان تلاش می کنند که خوب بازی کنند تا قرارداد فصل بعد را با مبلغی بیشتر ببندند.
-
یکی از مربیانی می گوید که بازیکنان خاصی را با قراردادهای سنگین به باشگاهها تحمیل می کنند و بعد کمیسیون خودشان را از بازیکن می گیرند.
-
یکی از داورانی می گوید که با زدن یا نزدن یک سوت و یا بالا بردن و یا نبردن یک پرچم، چه کارها که نمی کنند.
-
یکی از روزنامه نویسانی می گوید که در قبال پول، یکی را خراب می کنند و یا دیگری را بالا می برند. گاهی پول می گیرند تا چیزی بنویسند و گاهی پول هنگفتی می گیرند تا چیزی ننویسند!!
-
یکی از کارشناسانی می گوید که با باشگاهها ساخت و پاخت می کنند تا در مصاحبه ها و اظهار نظرهای کارشناسی، آنچه را که از آنها می خواهند بگویند.
-
یکی از دلال هایی می گوید که در این سالها دنیا به کامشان بوده و چه پولهایی که به جیب نزده اند.
-
یکی از نتایج مشکوک بعضی از مسابقات می گوید که سرنوشت بعضی از تیمها را تغییر داده است. (نتیجه مسابقه استقلال صنعتی اهواز و گهر زاگرس در سال گذشته از آن جمله است)
این ها همه را که گفتم درآمد زایی بود برای بعضی ها و بس. اما در این میان فقط یک گروه هستند که زیان می بینند و آنها هواداران بی نوایی هستند که در همه حال هواداری کرده اند و وفا دار مانده اند ولی همواره کلاه گشادی به سرشان رفته است.
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۲۶ ساعت 19:21 توسط علی اکبر قلمی
|
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.