به فضای مجازی اعتماد نکنید
کمتر از سی سال است که با پدیده ای به نام اینترنت روبرو شده ایم. اینترنت انقلابی بود در عرصه ارتباطات. پس از آن پست الکترونیکی و به دنبال آن سایت های اینترنتی و وبلاگ های شخصی آمدند. اینها هر کدام معجزه ای بود که باور آن در ابتدا برای ما بسیار سخت بود. فرستادن نامه ها همراه با تصاویر و مستندات به دورترین نقاط دنیا در یک چشم بر هم زدن و آنهم بدون پرداخت هزینه بسیار هیجان انگیز است. برای انتشار مطالبمان دیگر نیازی به کاغذ و قلم و دردسر های ویرایش و چاپ و پیدا کردن ناشر نیست. در چند دقیقه یک وبلاگ می سازیم و مطالبمان را همراه با عکس و مستندات در گستره کره زمین منتشر می کنیم. از آن بهتر این که امکان دریافت بازخورد و آگاهی از نظرات خوانندگان نیز برای ما فراهم است.
با آمدن فضاهای اجتماعی همچون فیس بوک و تویتر و ... در دنیای مجازی، وضع دگرگون شد. ارتباطات آسان تر و سریع تر شد. کم کم گرایش مردم به سایت ها و وبلاگ ها کمتر شد. دگرگونی ها با سرعت صورت می گیرد. با بالا رفتن توانایی های گوشی های موبایل هوشمند، علاقه مردم به کامپیوتر و تبلت کم شده. با پیدایش محیط هایی همچون وایبر، واتساپ، اینستاگرام، تلگرام و ... دیگر علاقه مندی نسبت به محیط هایی همچون فیس بوک نیز کم شده است.
حالا دیگر پیر و جوان با گوشی های موبایل در دنیای مجازی پرسه می زنند و چقدر شادمانند که در همه وقت و همه جا به این همه مطالب علمی و اخلاقی و تربیتی و رسانه های صوتی و تصویری ... دسترسی پیدا کرده اند و دیگر نیازی به جستجو در قفسه های کتابخانه ها و ورق زدن کتاب ها ندارند. به خواندن مطالب طولانی در سایت ها و وبلاگ ها نیز نیازی نمی بینند.
منکر خوبی ها و امکانات فراوان هیچکدام از موارد بالا نمی شوم ولی اینک با یک چالش جدی روبرو هستیم. تا چه اندازه می توان به درستی مطالب منتشر شده در فضای مجازی اعتماد کرد؟ آیا منابعی که برای مطالب منتشر شده ذکر می شوند، واقعی هستند؟ امروزه دنیایی از نظرات اخلاقی و سیاسی را می خوانیم که به پروفسور سمیعی، جراح مغز و اعصاب نسبت داده می شود. آیا خود پروفسور سمیعی این نظرات را تأیید می کند؟ هر موضوع اجتماعی و دینی را به جمله ای از دکتر شریعتی پیوند می دهند. از شعرا و نویسندگان و هنرمندان و متفکران و ... داستانها و خاطرات عجیب و غریب نوشته می شود. اینها تا چه اندازه درست هستند؟ همه این مطالب بارها و بارها در گروه های گوناگون پخش می شوند و عده ای بدون آنکه مطلب را به دقت خوانده باشند بلافاصله آن را بازپخش می کنند تا مبادا در رسالت خود در جهت ارشاد و تربیت جامعه کوتاهی کرده باشند!! آیا با خود فکر کرده اید که ممکن است منشاء این مطالب نوجوانی باشد که از روی شیطنت و بازیگوشی دست به این کار زده باشد؟ آیا امکان ندارد که کسی به منظور سیاه نمایی و ترور شخصیت دیگران دست به انتشار این مطالب زده باشد؟
چه باید کرد؟ آیا باید به این همه دستاورد های علمی و فنی پشت کنیم؟ بدون شک نه ولی باید راه درست را انتخاب کرد. به اعتقاد من باید از این امکانات حداکثر استفاده را کرد ولی در جستجو هایمان به مطالبی اعتماد کنیم که در یک سابت و یا وبلاگ معتبر با هویت مشخص نوشته شده باشد نه مطالبی که بدون ذکر منبع و مأخذ آن در فضا های مجازی می چرخند. امروزه محتوای سایت هایی که هویتی مشخص دارند مانند کتاب ها هستند که هویت نویسنده و ناشر و منابع مطالب آن همگی مشخص هستند با این تفاوت که محتوای این سایت ها در یک گستره زمانی و مکانی بی پایان ماندگار هستند و در هر زمان و مکانی در دسترس هستند. راه درست، استفاده از این سایت ها است.