«برای مصرف شرب» یعنی چقدر؟
اخیراً در برابر اعتراض های مردم خوزستان نسبت به غارت سرشاخه های کارون و کرخه جمله ای بر سر زبان دولتمردان افتاده که: "انتقال آب فقط برای مصرف شرب انجام می شود." آقای روحانی، رئیس جمهور ما نیز در سفر اخیر خود به خوزستان برای چندمین بار بر این جمله تأکید کردند. باید گفت که این عبارت، عبارتی آشکار و روشن نیست و به اصطلاح حقوقی قابلیت «تفسیر مُوَسّع» دارد و از آن می توانند سوء استفاده های بسیاری بکنند و در واقع با بیان این جمله می خواهند با پنبه سر مردم خوزستان را ببرند. و از فحوای این کلام به صراحت معلوم می شود که طرح های انتقال آب به این منظور (ویا بهتر بگویم به این بهانه) پایانی ندارد و در آینده با این دستاویز هر از گاهی مقداری از آب کارون را خواهند برد.
آنها به گونه ای این عبارت را بر زبان می آورند که گویی آب مورد نظر را از مسیر جداگانه ای مستقیماً به تصفیه خانه های آب منتقل می کنند و قطره ای از آن به مصرف کشاورزی و صنعت نمی رسد!! کار کارشناسی و با به قول قدیمی ها حرف حساب این است که ابتدا شهر های هدف را مشخص نمایند. (اگر این کار را نکنند بعید نیست چند سال بعد آب کارون را به سیستان و بلوچستان نیز ببرند کما اینکه چند سال پیش آقای ابراهیم رضایی بابادی، استاندار وقت خراسان جنوبی خواستار انتقال آب کارون به خراسان جنوبی شده بود!!) بعد میزان آب شرب مورد نیاز شهر های هدف را تعیین کنند. بعد از آن، اندازه آب هایی را که تا کنون به وسیله سد ها و تونل های کوهرنگ و ماربُرِه و سبزکوه و ... انتقال داده اند جمع کنند تا ببینیم کفاف آب مورد نیاز را می دهد یا خیر. اگر کافی نبود به فکر انتقال آب بیفتند.
واقعیت این است که استانهای همجوار و یا غیر همجوار همچون کرمان از بدو پیدایش زمین تا عصر حاضر با منابع آب طبیعی سرزمین خود روزگار را می گذراندند و آبشان را می نوشیدند ولی در عصر حاضر آنها با آب های موجود خود در استان کرمان جنگل های پسته، در استان یزد کارخانه های کاشی و سرامیک و در استان اصفهان کارخانه های فولاد ساختند و در لنجان شالیزار های برنج را تا ده برابر و یا بیشتر توسعه دادند و با سوء استفاده از تکنولوژی روز آب هایی را که به حاصلخیز ترین زمین های کشاورزی ایران در خوزستان سرازیر می شد، به سرزمین های خودشان منحرف کردند و حالا می گویند برای مصرف شرب، آب کافی ندارند.
این رویه ویرانگر اگر ادامه یابد و شهر های هدف و همچنین میزان کمبود آب شرب مورد نیاز حساب نشود، پایانی برای آن نمی توان تصور کرد. از کجا معلوم این آبی که اینک در حال انتقال آن هستند به مصرف شرب برسد؟ وانگهی با ازدیاد جمعیت، مصرف آب شرب نیز بالا می رود و دوباره به سراغ سرشاخه های کارون و کرخه خواهند آمد. با این طرحهای تشویقی ازدیاد جمعیت، گیرم که جمعیت استانهای آبخواه چند برابر اندازه فعلی شود. کارون و کرخه تا چه وقت باید جور مصرف شرب این جمعیت را بکشند؟ ترس من از روزی است که همه آب های جاری در خوزستان را انتقال دهند و بعد چیزی هم بدهکار شویم!!
آقای روحانی شما در روز پنجم اسفند 95 به اهواز آمدید که حمایت خود را از خوزستان و تعهد خود را نسبت به رفع مشکلات آن اعلام کنید ولی با زیرکی خاص خودتان بیشتر وقت سخنرانی خود را صرف این کردید که بگویید بلایای موجود در خوزستان عادی و معمولی است و ریز گرد های آن را کمتر از ریز گرد های نجف و آلودگی هوای آن را کمتر از تهران و نابودی تالاب های آن را ناشی از خشکسالی جلوه دهید و بعد اقدامات مجدانه خود را برای رفع آنها بیان کردید. از شما می پرسم چه اقداماتی در استان های کرمان و اصفهان و یزد در جهت کاهش مصرف آب کرده اید و یا چه برنامه هایی برای آینده دارید؟
آقای روحانی شما در برابر انتقاد های بجا و غیر قابل انکار آقای ناصری نژاد نماینده شادگان از وزیر کشاورزی، با کلی گویی به حمایت از وزیر خود پرداختید در صورتی که در ماجرای بحران آب، وزارت کشاورزی متهم ردیف یک است زیرا کشاورزی ما هشتاد درصد از منابع آب کشور را با روش های هزاران سال پیش مصرف می کند و بخش مهمی از آن را به هدر می دهد. اگر شما تجربه اقامت در نجف را دارید بنده تجربه اقامت و مشاهده طبیعت ایران را دارم و دیده ام که چگونه آب های مملکت با روشهای آبیاری نادرست به هدر می رود. شما یک سفر زمینی در جاده های کوهستانی کشور بکنید و ببینید در زمین های شیب دار چند درصد از شخم هایی که به مزارع زده اند اصولی است. تقریباً شخم همه آنها در جهت شیب زمین است در حالی که باید افقی و عمود بر جهت شیب باشد، این یعنی هدر دادن آب و نابودی خاک و در یک کلام یعنی فاجعه.