منتظر الزیدی چه کرد؟ (1/10/87)
تا چندی پیش فکر می کردم ما ایرانیها همیشه خلق کننده خبر ها و تفسیرهای عجیب و غریب هستیم و جسارتاً فکر می کردم که اینها همه حرفهای «پای منقلی» هستند ولی یواش یواش وقتی پا به سن گذاشتم متوجه شدم که این حرفها اگر چه اول عجیب و غریب به نظر می رسند ولی بعداً بیشترشون درست از آب در میان. تازه چه اشکالی دارد که «پای منقلی» باشند؟ به خصوص اینکه منقل هم یک صنعت بومی است و اگر از این نوع تفسیر ها حمایت کنیم باعث رونق صنایع داخلی هم میشه. القصه این اواخر که دست بر قضا هوا هم سرد شده گاهگاهی بیکار که میشم پا میشم منقل ورشوی جهیزیه مرحوم مادرم را که به من به ارث رسیده میارم و میشینم پاش و سر در جیب تفکر می کشم و بعضاً به نتایج جالبی می رسم. خلاصه هر روز بیشتر از روز پیش به فواید منقل پی می برم. آخرین باری که پای منقل نشسته بودم در مورد عمل انقلابی «منتظر الزیدی» این شیر بچه عراقی فکر کردم و مطالبی به ذهنم رسید که بد نیست برای شما هم بگویم ببینم نظر شما چیه:
1- آقای بوش وقتی با این عمل انقلابی مواجه شد به شکل خارق العاده ای در برابر هر دو پرتاب این خبرنگار جاخالی داد که برای من یکی باور کردنی نیست که از قبل برای این کار تمرین نکرده باشد. با این همه این عکس العمل سریع او قابل تحسین بود که تحت تأثیر این عمل انقلابی قرار گرفت و کسی او را تشویق نکرد!!
2- ایشان بعد از این پرتابها خیلی خونسرد با قضیه برخورد کرد و گفت: این آقا میخواست مشهور بشود که شد. آزادی و دمکراسی یعنی همین!! یعنی اینکه باید این دستاورد ها را مدیون ما و اشغال نظامی ما باشید. فردای آن روز هم صدای آمریکا دنبالش را گرفت و گفت در زمان صدام مگر کسی می تونست چنین جسارتی به صدام بکنه؟ و وقایعی همچون سوء قصد ناموفق دجیل را یاد آور شد که صدام به تلافی آن 1۴۸ نفر انسان را از رنج هستی رهانید.
3- خبرگزاریهای استکبار خبری هم بلافاصله از قول منتظر الزیدی نوشتند که او این کار را به عنوان اعتراض به اشغال معنوی عراق توسط ایران انجام داده و باعث و بانی این کار را آقای بوش دانسته. می بینید آخرش همه کاسه کوزه ها سر ما خراب شد!!
4- راستی، ای دل غافل دیدید چه شد؟ دیدید چه کلاه گشادی سرمان رفت؟ اصلاً یادمان رفت که آقای بوش برای امضای موافقت نامه امنیتی سه ساله به عراق آمده بود و توی این شلوغ بازاری که راه انداخت کارش را کرد و رفت و تمام زحمات چند ماهه پارلمان عراق و اشخاص و گروههای انقلابی مخالف این موافقت نامه را به باد داد. هنوز هم که هنوزه مردم انقلابی عراق سرخوش از این عمل انقلابی دارند توی خیابانها ولوله می کنند و خواهان آزادی خبرنگارشان هستند و یک کلام هم نسبت به این موفقت نامه اعتراضی نمی کنند. انگار نه انگار که تا یک هفته پیش همین ها فریاد مخالفت سر می دادند.
5- حالا من پای منقل مات و متحیر مانده ام که این جریانات به نفع کی تمام شد؟ اشکال کار منقل هم همین است که آدم را به فکر می اندازد ولی راه حل را پیش پایش نمی گذارد.