تفاوتها را ببینید 26/11/87
حتماً شما هم تا بحال دیده اید که در بعضی از نشریات گاهی دو تصویر به ظاهر شبیه به هم را چاپ می کنند و از خوانندگان می خواهند تفاوتهای موجود را پیدا کنند. من در اینجا شش تا از این زوج تصویر ها را به شما نشان می دهم تا تفاوتهای موجود را پیدا کنید. نگران نباشید. کار سختی نیست. آسان هایش را برای شما انتخاب کرده ام. دنباله...
تیزهوشی یک مادر زرنگ 21/11/87
در حاشیه مجلس تودیع مدیرعامل شرکت 16/11/87
بالاخره انتظار چند ماهه کارکنان شرکت برق منطقه ای خوزستان به پایان رسید و چهار شنبه دوم بهمن مجلس تودیع مدیرعامل پیشین و معارفه مدیرعامل جدید شرکت برگزار شد. من پیشتر هم گفته بودم که در طول خدمت نسبتاً طولانی خود مدیران بسیاری دیده ام ولی هیچگاه ندیده بودم که کارکنان شرکت تا به این اندازه برای رفتن مدیرعامل خود اشتیاق داشته باشند و لحظه شماری کنند... دنباله...
جشن سده خجسته باد 10/11/87
دهم بهمن، جشن سده خجسته باد. سده از واژه ست در زبان پهلوی آمده است و معنای آن صد است بنا بر تقسیم فصلی ایران باستان آغاز فروردین تا پایان مهرماه را تابستان بزرگ و از آغاز آبان تا پایان اسفند را زمستان می نامیدند. سده هنگامی است که صد روز از آغاز زمستان می گذرد و به روایت امروزه پنجاه روز و پنجاه شب به جشن نوروز مانده است... دنباله...
فقط در اینجاها می توانید ببینید!! 9/11/87
این صحنه ها را همه جا نمی توانید ببینید. هر کدام را فقط در اینجاها می شود دید
برای اینکه اینجا ها را ببینید روی دنباله... کلیک کنید دنباله...

من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.