نمود زشت پارتی بازی 18/3/89
اگر چه قصد داشتم که پس از ترک کار در شرکت، دیگر به مسائل شرکت نپردازم و این گونه بحثها را به کارکنان شرکت واگذارم ولی کینه توزان و بدخواهان تا جایی پیش رفتند که نه تنها تا آخرین روزهای خدمتم در شرکت بلکه تا آخرین ساعات آن دست از آزار من برنداشتند و تا توانستند با نیشهای خود مرا مورد التفات قرار دادند. من نیز که عادت نداشته و ندارم که زیر دین این چنین اشخاصی قرار گیرم، بیجا ندیدم که اندکی از محبتهای یکی از این اشخاص را جبران کنم ... دنباله ...
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.