دیشب نزدیک بود دور از جان شما جان به جان آفرین تقدیم کنم. دیدم چند روزيست هوا بهتر شده، به فکر افتادم پیاده روی کنم. بعد از حدود یک ساعت پیاده روی خسته و خیس عرق به یک تقاطع رسیدم. به چپ و راست نگاه کردم و ماشینی در نزدیکی خودم ندیدم و حرکت کردم هنوز نصف عرض خیابان را طی نکرده بودم که ...       دنباله ...