در دانشگاه آزاد قبول شدم!!! (22/6/87)
چند سالی بود که آرزو می کردم که ای کاش من هم می توانستم در دانشگاه آزاد قبول شوم و یک مدرکی بگیرم تا در شرکتمان برو و بیایی پیدا کنم و بلکه بتوانم پست و مقامی بگیرم. اصلاً بی خیال پست و مقام. من وقتی فارغ التحصیلان این دانشگاه را در شرکت می دیدم که با چه کبکبه و دبدبه ای بر زمین منت می گذارند و روی آن قدم می گذارند از داشتن مدرک لیسانسی که ۳۰ سال پیش از دانشگاه دولتی گرفته بودم در برابر اینان احساس حقارت می کردم!! پیش خود می گفتم ای کاش من هم ... دنباله ...
پل مهندس «ش» 21/6/87
بی شک مشهور ترین نماد شهر اهواز و حتی استان خوزستان، پل معلق و یا همان پل سفید اهواز است و منظر این پل از زوایای مختلف همواره چشم نواز اهل ذوق بوده ولی متأسفانه چند سالی است که منظره این پل از ساحل جنوب شرق پل (بخش جنوبی بلوار ساحلی شرق کارون) با یک پس زمینه ناهنجار مواجه شده که از قضا زیبا ترین عکسهایی که تا کنون از این پل گرفته شده از این زاویه بوده است. این ناهنجاری ناشی از ساختن یک پل جدید است که ... دنباله ...
آموزش مدیریت (3) (10/6/87)
این درس از بسته آموزش مدیریت مخصوص مدیران شرکتها و ادارات بزرگ است که اصطلاحاً به مدیرکل و یا مدیرعامل شهرت دارند. این را گفتم که مدیران میانی و یا پایین دستی متوجه باشند که این بحث به درد آنها نمی خورد زیرا به کار بستن آن مستلزم داشتن قدرت و امکانات مالی و اجرایی بالا است که از عهده هر مدیری بر نمی آید... دنباله...
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.