استخدام نخبگان (21/1/87)
چند روز پیش یکی از همکاران من یک نسخه از روزنامه ای را که حاوی یک آگهی استخدام از شرکت ما (شرکت برق منطقه ای خوزستان) بود و من برای شما آن را اسکن کرده ام به من داد و از من خواهش کرد که مقداری در مورد آن در وبلاگم بحث کنم. البته در زمان انتشار این آگهی در بین همکاران به اندازه کافی در مورد آن بحث شده بود و محتوای آن سبب خنده و انبساط خاطر آنان شده بود و دوست من در حالی که از خنده روده بر شده بود می گفت: می بینی که این آقایان با طناب نازک هم خودشان را خفه نمی کنند. سازمان فضایی ناسا هم اگر بخواهد اگهی استخدام منتشر کند اینقدر پر توقعانه اقدام نمی کند!! ... دنباله...

من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.