گفتارهای من

  یک ماه پیش شخصی از شرکت توزیع نیروی برق اهواز به من تلفن زد و ضمن تشکر از من به خاطر پیشنهاداتی که در جهت بهبود امور در آن شرکت داده بودم، به من اعلام کرد که از سوی «نظام پذیرش و بررسی پیشنهاد ها» به منظور قدردانی از من، یک لوح تقدیر و ...   دنباله ...

  تا پیش از آنکه به هرمزگان بروم از حضور پرتغالی ها در ایران چیز زیادی نمی دانستم. در کتاب های درسی تاریخ خوانده بودم که شاه عباس کبیر، پرتغالی ها را از بندر گمبرون بیرون رانده و به همین دلیل از آن پس نام بندر گمبرون به بندر عباس تغییر یافته است. هیچگاه ندانسته بودم که حضور پرتغالی ها ...   دنباله ...

  در دومین روزی که در استان هرمزگان بودم به جزیره هرمز رفتم. از هر که در باره هرمز می پرسیدم می گفت: جزیره هرمز چیزی ندارد و منظورشان این بود که چیز دیدنی در این جزیره نیست ولی حالا که خاطرات دیدار از این جزیره را مرور می کنم، می بینم که اگر به این جزیره نمی رفتم چه اشتباهی ...    دنباله ...

  امروزه گرانی و افزایش بهای کالا ها امری عادی شده و همه پذیرفته ایم که هرگاه بخواهیم کالایی را بخریم، بهایی بیشتر از خرید پیشین بپدازیم. ولی آیا متوجه شده اید که بعضی از تولید کنندگان به این افزایش بهای لگام گسیخته بسنده نمی کنند و کم فروشی نیز می کنند؟      دنباله ...

  در مسیری که در اواخر پاییز ۹۲ برای سفر به جنوب شرق ایران طراحی کرده بودم بایستی از بندرعباس می گذشتم. حیفم آمد که از بندرعباس بگذرم و دیدنی های بندرعباس و جزایر اطراف آن را نبینم. در مسیر اصفهان بندرعباس که بودم تصمیم گرفتم ساعت ۶ صبح ۱۹ آذر که به بندر عباس  ...   دنباله ...

  پیشتر در این وبلاگ مطالبی زیر عنوان اهواز، شهر هرت نوشته بودم. در آن مطالب خواسته بودم نشان دهم که در این شهر هرت (اهواز) همه جا هر کی به هرکی است. کمتر کسی بر سر جای خودش است و مدیریت ضعیف نهاد های گوناگون هر کار که دلشان بخواهد می کنند و از همه بدتر این است که ...   دنباله ...

  ای مرده شوی این تفکر های غلط و زشتی را ببرد که کم کم در جامعه ما به صورت باور در آمده اند. منظورم این است که در جامعه ما آن قدر که مردم مواظب گفتار های خودشان هستند مواظب رفتارهایشان نیستند زیرا دیگران به گفتار های مردم توجه می کنند نه به رفتار های آنان. بی مقدمه با ذکر چند مثال برویم سر اصل مطلب.      دنباله ...

  چند شب پیش از یکی از تلویزیون های خارجی، مصاحبه ای با «کارو حق وردیان» پخش شد. سالها بود که چهره او را ندیده بودم ولی بازی های زیبای او و از همه مهم تر صداقت و اخلاق پسندیده او از خاطرم نرفته. کارو هافبک دهه های 30 و 40 تیم های آرارات و تاج (استقلال فعلی) و همچنین تیم ملی ایران بود. او را از نزدیک ... دنباله ... 

  نمی دانم چرا امروز به یاد سال 52  افتادم. یعنی دقیقاً چهل سال پیش. شاید به خاطر اینکه آن سال، سال پر خاطره ای برای من بود. خاطراتی که بعضی شیرین و بعضی تلخ بودند. به همین دلیل به تقلید از ستون «چهل سال پیش در همین روز» روزنامه اطلاعات، تصمیم گرفتم ...   دنباله ...

  چند سال پیش، هنگامی که کانون بازنشستگان شرکت برق منطقه ای خوزستان تشکیل شد، امید بسیاری به این کانون بسته بودیم. واقعیت این است که این گونه تشکّل ها پتانسیل بسیاری برای انجام کارهای سودمند دارند و اگر حمایت کافی از آنها بشود و به دست افراد دلسوز و  ...   دنباله ...

  رمضان امسال نیز به روزهای پایانی رسید و داستان همیشگی رؤیت هلال ماه تکرار شد. در خبرها شنیدیم که ستاد استهلال، هیئت هایی به اطراف و اکناف کشور گسیل داشته تا بتواند در مورد رؤیت ماه به نتیجه درستی برسد. در دنباله خبر آمده بود که در این هیئت ها کارشناسان نجوم نیز عضویت دارند. این خبر برای من خیلی ...  دنباله ...

  یکی از حرفهای مردم پسند و یا بهتر بگویم شعارهای دهان پرکن این است که می گویند: "در هر استان باید مدیران بومی بر سر کار باشند." همان گونه که گفتم این شعار فقط دهان پرکن است و بس و برای عوام فریبی کاربرد دارد زیرا ریشه در ناسیونالیسم کور دارد. جای دوری نمی رویم و همین استان خودمان ...     دنباله ...

  جوان که بودم فکر می کردم آدمهایی که مسئولیت های سنگین دارند، آدمهای خارق العاده ای هستند. هوش و استعداد سرشار، شخصیت والا و توان فکری و جسمی بالایی دارند. وقتی به اشخاص پیرامون خودم نگاه می کردم تصور نمی کردم که یکی از آنها بتواند مثلاً وزیر و یا وکیل شود چون همه آنها را ...  دنباله ...

  در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دو چیز توجّه مرا جلب کرد. یکی شادمانی مردم از نتیجه انتخابات و دیگری خاطراتی که ذهن مرا به خود مشغول می دارد. البته این خاطرات به بیش از سی سال پیش بر می گردد یعنی زمانی که نسل فعّال جامعه امروز یا به دنیا نیامده بودند و یا ...    دنباله ...

  سال گذشته مطلبی زیر عنوان «تفکّر سازمانی» نوشتم و در آن خاطرات تلخ خودم را از هجوم مدیران وارداتی به سازمان نوشتم و شرح دادم که آنها چگونه برای توجیه حضور نا بجای خود اصطلاح شوم «تفکّر سازمانی» را ابداع کردند و آن را همچون چماقی بر سر نیروهای بومی سازمان کوبیدند. آنها ...    دنباله ...