یک خاطره بد

  زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک ‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...                                      دنباله ...
ادامه نوشته

سقوط ارزشها

  نزدیک به یک هفته است که این حرفها روی دلم مانده و هر کار که می کنم نمی توانم آنها را بر این لوح مجازی ننویسم. صحبت از سقوط ارزشهایی است که نیاکان ما برای نهادینه کردن آنها کوشیده اند. صحبت از هجوم سهمگین دروغ است که بزرگان ما آن را همتای خشکسالی و دشمن می دانستند و  ...      دنباله ...

ادامه نوشته

عکسهایی از آینده مدینه

   چندی پیش در هنگامی که زائرین خانه خدا در حال عزیمت به سفر حج بودند عکسهایی از مراسم حج در سال ۱۳۳۲ را در این وبلاگ عرضه کردم. این بار در هنگام بازگشت زائران عکسهایی از آینده شهر مدینه را به شما عرضه می کنم. این عکسها از ماکتهایی هستند که قرار است شهر مدینه در آینده به شکل آنها در آید.                                دنباله ...

ادامه نوشته

سردار سازندگی خوزستان

   شکر خدا در چند روز گذشته بارانهای نوید بخشی در شهر ما اهواز باریده و پس از دو سال خشکسالی، سرزندگی دوباره ای را در دیارمان شاهد هستیم. اما انگار که تقدیر این است که شهروندان اهوازی نباید هیچوقت آب خوش از گلویشان پایین برود و این بار آب گرفتگی خیابانها چنان بود که شیرینی این باران را به کام آنها تلخ کرد ...                        دنباله ...

ادامه نوشته

شایسته ستیزی

  امروز خیلی عصبانی هستم و این مطلب را در این حالت می نویسم. کاری که معمولاً نمی کنم و اصولاً نباید بکنم ولی چه کنم که اگر نکنم به قلبم آسیب می رسد. حکایت داستان همیشگی است. اینکه در محیط کاری ما کمتر کسی بر سر جای خودش است و در نتیجه کارها به هم ریخته است. حکایت این است که در این چند روزه ...                                             دنباله ...

ادامه نوشته

گزینش و حراست ما چه کار می کنند؟

   چندی پیش مطلبی نوشته بودم تحت عنوان «یک نمونه از تباهی». مطلب در مورد ریخت و پاشهای بعضی از تازه به دوران رسیده های شرکت بود. ماجرا از این قرار بود که در یک سال اخیر، در راستای دهن کجی بعضی از صاحب منصبان شرکت به کارکنان مظلوم و زحمتکش و تحمیل برخی افراد منفور به آنها، شخصی را که در تمامی سنوات خدمت خود جز تملق و تقلب و تباهی چیزی در پرونده خود به جای نگذاشته، به مدیریت خدمات منصوب کردند و ...                    دنباله ...

ادامه نوشته

گزینش وزارت نیرو چکار می کند؟

   همیشه وبلاگ نویسان این نگرانی را داشته اند که باید چه بنویسند تا خواندنی باشد، چه بنویسند که به تریج قبای کسی بر نخورد، چه بنویسند که برایشان پاپوش نسازند و ... اما فکرش را که می کنم می بینم که من در عالم وبلاگ نویسی چقدر خوش شانس هستم که در این شرکت شاغلم چون در محیط کار خود، از سالهای پیش تا کنون آنقدر چیز های جالب توجه دیده ام که با آن می توانم مثنوی هفتاد من بنویسم به طوری که هم خواندنی باشد و هم خلافی مرتکب نشوم چون هر چه می نویسم عین واقعیت است و برای آن مستنداتی نیز دارم ...          دنباله ...

ادامه نوشته

اعتقادی که به سرعت همه گیر شد!! 24/8/88

   در بهمن ماه سال گذشته مطلبی در سایت گروه کوهنوردی زاگرس نوشتم تحت عنوان «غذای مفت در کوهستانی زیبا» و در آن گفته بودم که شرط خوردن این غذا این است که آدم «شجاع» باشد. چند روز پیش این مطلب را بدون کم و کاست در یک وبلاگ دیگر یافتم و با تعجب دیدم که در ذکر منبع به جای سایت ما از سایت دیگری نام برده شده بود. بدون درنگ در اینترنت این مطلب را جستجو کردم تا ببینم چه خبر است. نتایج را که دیدم کم مانده بود از تعجب شاخ در بیاورم!! چون متوجه شدم که دهها سایت و وبلاگ این مطلب را همینطور بدون کم و کاست کپی کرده اند. و صد البته بدون ذکر منبع. مهم نیست که نام سایت ما را به نام منبع ذکر نکرده اند. برای من مهم این است که می بینم نه تنها من بلکه عده بی شمار دیگری با من هم عقیده اند که برای مفتی نوردی آدم باید «شجاع» باشد. و حالا می گویم که چه بهتر که آدم به طور نژادی شحاع باشد.
   برای دیدن این مطلب روی دنباله مطلب کلیک کنید.               دنباله ...

مراسم حج در سال 1332  (19/8/88)

   در این روزها که زائرین خانه خدا برای انجام فریضه حج عازم عربستان هستند، بد نیست که نگاهی به این عکسها که مربوط به مراسم حج سال ۱۳۳۲ هجری شمسی هستند بیندازید و آن را با مراسم حج در زمان ما ما مقایسه کنید. عکسها نیاز به توضیح ندارند. فقط کمی دقت می خواهد تا به حال و هوا و امکانات آن زمان پی ببرید. مثلاْ اینکه در آن زمان نه تنها از هواپیمای جت خبری نبود بلکه ...           دنباله ...

ادامه نوشته

کمک هزینه رفاهی  16/8/88

   در یکی دو ماه اخیر بعضی از همکاران به سراغ من آمدند و گفتند: چه نشستی که می خواهند به ساکنین منازل سازمانی کوی بوستان هم کمک هزینه رفاهی بدهند. آن هم از ابتدای سال 86 و در نتیجه یکباره در حدود چهار پنج میلیون پول عایدشان می شود. پرسیدم خوب حالا چی؟ گفتند در وبلاگت بنویس که نباید بدهند!! 

   پیش خود فکر کردم که این همکاران من چرا اینجوری شده اند؟ درست است که از این نمد کلاهی نصیب ما نمی شود ولی اگر این کمک هزینه را به آنها ندهند چی به ما می رسد؟       دنباله ...

ادامه نوشته

مطالب نوشته شده در تابستان 88

مسکن سازمانی (2) 23/4/88

  سازمان ما از دیرباز جزء مؤسساتی بوده که دارای خانه های سازمانی بودند و در چند نقطه از شهر مجتمع های مسکونی سازمانی داشته است که چشم و چراغ آنها کوی بوستان است. واگذاری خانه سازمانی تقریباً تا پانزده سال پیش ضابطه مند بود و مطابق جدولی به پرسنل متقاضی امتیاز داده می شد و در دفتری در اداره خدمات به ترتیب امتیازات ثبت می شد. در میان ساکنان کوی بوستان از مدیر گرفته تا کارمند غیر کارشناس ساکن بودند ...                         دنباله ...


مسکن سازمانی(1) 16/4/88

به بهانه طرح مسائل مسکن سازمانی در وبلاگ یکی از کارکنان سازمان
  مسکن سازمانی و نحوه تخصیص آن از دیرباز یکی از بحث انگیز ترین مسائل مبتلا به ادارات و شرکتهای دولتی بوده است. بر اساس مشاهدات و سابقه ذهنی ما این طور به نظر می رسد که در کشور ما، نخستین بار این تسهیلات از سوی خارجیان به کار گرفته شده است زیرا قدیمی ترین خانه های سازمانی را در مناطق نفتخیز و یا در جوار ایستگاههای راه آهن ...            دنباله ...

ادامه نوشته

گفتار بزرگان  13/8/88

   در تصویری که می بینید جمله آموزنده ای از توماس ادیسون نوشته شده. من این جمله و جملات دیگری از شخصیت های مشهور مانند ویلیام شکسپیر، آبراهام لینکلن، لئو تولستوی، مادر ترزا و حتی آدولف هیتلر را همراه با ترجمه آنها در یک فایل پاور پوینت تهیه کرده ام که بد نیست بخوانید. برای دیدن آن اینجا را کلیک کنید. (البته باید Microsoft Office روی کامپیوترتان نصب شده باشد)

رودخانه ای روی رودخانه دیگر  5/8/88

   حتی پس از دیدن آن هم به سختی می توانید آن را باور کنید!
   پل آبی در آلمان. عجب شاهکاری!
   شش سال زمان، 500 میلیون یورو هزینه، 918 متر درازا .... به این می گویند مهندسی!
   این یک "کانال-پل" بر روی رودخانه «الب» است که در راستای تحقق بخشیدن به وحدت دو آلمان، آلمان شرقی سابق را به آلمان غربی متصل می کند و در شهر «ماگدبرگ» در نزدیکی برلین قرار دارد.                               دنباله ...

ادامه نوشته

دارو هایتان را بشمارید!!  26/7/88

  دیروز دچار سرماخوردگی و گلودرد شدید شدم. ساعت 21:30 به یک درمانگاه رفتم و تا ساعت 1:30 بامداد در صف های انتظار ویزیت دکتر و گرفتن دارو و تزریقات و پرداخت قبوض مربوطه بودم. بعد از اینکه دارو ها را گرفتم و به اتاق تزریق رفتم متوجه شدم که آمپول پنی سیلینی که دکتر برایم تجویز کرده در داروهایم نیست.                  دنباله ...

ادامه نوشته

یک ضرب المثل چینی 5/7/88

يک ضرب المثل چيني مي گويد:

 يک ايراني اگر هواپيمايش سقوط نکند،
 از حوادث رانندگي جان سالم به در ببرد،
 زندانی و شکنجه نشود،
 آلودگي هوا زنده اش بگذارد،
 زلزله زير آوار لهش نکند،
 در گودال وسط چهارراه ناپديد نشود،
 وسط كوچه و خيابون تير بهش نخورد،
 ...
حتماً از خوشحالي خواهد مرد!!