چه فکر می کردیم، چه شد  23/3/90

  خرداد ماه سال 67 بود. با تغییراتی که در کابینه «میر حسین موسوی» داده شد، «بیژن نامدار زنگنه» که تا آن زمان وزیر جهاد سازندگی بود، به وزارت نیرو منصوب شد. انتصاب یک جهادی به وزارت نیرو برای ما کارکنان وزارت نیرو، خبر نا خوش آیندی بود. زیرا ما وزارت نیرویی ها در آن زمان به اجرای طبقه بندی مشاغل  ...     دنباله ...

ادامه نوشته

خاطرات من   23/3/90

  بعضی «چیز» ها در زندگی ما هستند که می بینیم، می شنویم و یا از آنها خبردار می شویم ولی بنا به ملاحظاتی، در هیچ جا یادی از آنها نمی کنیم. علتها گوناگون است. یا از کسانی که منافعشان به خطر می افتد می ترسیم. یا طمع داریم که با نگفتن آنها نفعی نصیب خودمان شود و یا اگر  ...   دنباله ...

ماجرای «در» آن خانه  21/3/90

  بیست، سی سال پیش ماجرای جالبی را از زبان مرحوم مادرم شنیده بودم. او می گفت که پدرم پیش از تولد من (دست کم 60 سال پیش) خانه ای را در یکی از خیابانهای قدیمی اهواز از یک نفر از بازاریان به نام آن روزگار خریده بود. پس از چندی فروشنده به سراغ پدرم آمده و گفته بود که من «در» این خانه را از هندوستان سفارش داده و آورده بودم و به آن علاقه دارم . آن را می خواهم و پولش را نیز می پردازم ...        دنباله ...

ادامه نوشته

چگونه آدم «اون» می شود؟ - 1     18/3/90

 


  در زمانی که من صفحه «من و اون» را به این وبلاگ اضافه کردم یک توضیح مختصری نوشتم و در آن شرح دادم که منظورم از «اون» ها چه کسانی هستند. ولی باز هم می بینم که هنوز کسانی در تشخیص ...   دنباله ...

ادامه نوشته

حاتم بخشی از جیب مردم   17/3/90

  در خبرها خواندیم که باشگاه پیروزی (پرسپولیس) به خاطر پیروزی این تیم در مرحله یک چهارم نهایی و نیمه نهایی جام حذفی به ترتیب 5/2 و 5/3 میلیون تومان به بازیکنان و کادر فنی این تیم پاداش داده و قرار است که در صورت پیروزی در مسابقه نهایی، یک دستگاه پژو 206 نیز به آنان داده شود. علاوه بر اینها آقای محمدباقر قالیباف شهردار تهران نیز مبلغی ...     دنباله ...

ادامه نوشته

«اون» ها رو دست خوردند   12/3/90

                                


  هفته پیش تا توانستم به «اون» ها خندیدم!! جای شما خالی آی خندیدم. آی خندیدم ... ماجرا از این قرار بود که در روز پنجم خرداد ماه جاری ...      دنباله ...

ادامه نوشته

حق «نه» گفتن   1/3/90

  فکر می کنم که «دامنیک استراس کان» را همه بشناسید. همان شخصیت فرانسوی که تا دو سه هفته پیش رئیس بانک جهانی بود و حالا به اتهام اقدام به تجاوز به یک خانم بازداشت شده است. شاید برخوردی به این شکل با چنین مسئله ای آن هم در آمریکا، برای ما ایرانها عجیب به نظر برسد چون سالیان سال است که در ذهن ما اینطور القا شده که در اروپا و آمریکا بی بند و باری است و شرم و حیا وجود ندارد و در یک کلام «هر کی به هر کی» است.      دنباله ...

ادامه نوشته

وزارت انرژی؟   29/2/90

  این روزها یکی از خبرهای داغ، موضوع ادغام چند وزارت خانه با یکدیگر است از جمله ادغام وزارت نفت و نیرو که قرار است وقتی در هم ادغام شدند نامش بشود «وزارت انرژی». همین جا باید یک کارت زرد به نشانه اخطار به دولت داد. یه خاطر انتخاب یک نام خارجی برای یک وزارتخانه ایرانی. مگر ما برای کلمه «انرژی»، همسان فارسی نداریم؟ همان نام «نیرو» که کاملاً همسان انرژی است چه مشکلی دارد؟ این را من امروز می نویسم تا ببینیم آخر و عاقبت کار چه می شود. فکر نمی کنم مجلس و شورای نگهبان از کنار این موضوع بی تفاوت بگذرند. اگر آنها بگذرند ممکن است دوباره به رگ غیرتمان بخورد و تعصب وزارت نیرویی مان گل کند و دوباره قلم فرسایی کنم.

عدو شود سبب خیر ...  26/2/90


  تقریباْ همه آنچه را که ما در اینترنت داریم از این عکس داریم!! این را در سال ۸۳ با یک تکنیک قدیمی عکاسی گرفتیم. نه قصد توهین به کسی را داشتیم و نه ...   دنباله ...

ادامه نوشته

توضیحی در باره «اون» 26/2/90

 


  پیش از هر چیز باید بگویم که نوشته هایم در این بخش از وبلاگ، مایه شرمساری من است. نه با سن و سال من مناسبتی دارد و نه با شخصیت اجتماعی من. ولی چه کنم وقتی که کسانی همه مرزهای فرومایگی و دنائت را در می نوردند و هر آنچه می توانند در مورد من لجن پراکنی می کنند؟ و باز چه کنم که از دیرباز عادت کرده ام که زیر دین کسی نمانم و به هر کس در خور کارش، پاسخی مناسب دهم.

  در گفتارهای این بخش از شخصیتی با نام «اون» یاد می کنم. «اون» شخصیتی است مجازی و فرضی که نمادی است از همه ناراستی ها، ریاکاری ها و هر آنچه که به آن ناهنجاری اجتماعی می گوییم. بی شک شما نیز در پیرامون خود «اون» هایی را می شناسید. هدف من از نوشتن این گفتارها و به کار گیری این نماد، شناساندن دغل  ها و دغلکاری های آنان نیست زیرا که همگان هشیارند و «اون» ها را می شناسند. هدف من این است که «اون» ها بدانند که ما آنها را می شناسیم و کارهای زشتشان بر کسی پوشیده نیست. باشد که شرم نمایند. در نوشته هایم نیز از ادبیات متفاوتی استفاده می کنم. به این امید که لبخندی بر لبان شما بیاورد و به پاس آن لبخند، خطاهای مرا ببخشید.

عروسی شاهانه  25/2/90

  در تاریخ جمعه نهم اردیبهشت ماه امسال مراسم ازدواج ویلیام، شاهزاده انگلیسی خبر اول خبرگزاریها بود. این مراسم که بسیار طولانی نیز بود به طور مستقیم در بسیاری از کشورها پخش شد. در کشور ما بیشتر در باب اسراف بودن مراسم و یا ناحق بودن سلسله پادشاهی صحبت شد که ...    دنباله ...

ادامه نوشته

برون سپاری موفّق   20/2/90

  در مطلب پیشین اشاره ای به وضعیت استخدامی کارکنان پیمانکاری در ادارات کردم و دلایل عدم توفیق آن را برشمردم. هنگامی که این کار در دستگاههای دولتی آغاز شد، دلیل آن را کوچک کردن دولت و اجرای «برون سپاری» اعلام کردند و بانیان آن، کلی در باب این درایت و تصمیم داهیانه خود سخن راندند...   دنباله ...

ادامه نوشته

برون سپاری ناموفّق 13/2/90

  امروز سری به شرکت زدم و خبردار شدم که از حدود دو ماه پیش کارکنان پیمانکاری را به صورت قراردادی استخدام کرده اند و بساط شرکتهای پیمانکاری تأمین نیروی انسانی در ادارات برچیده شده است. با اینکه در این قضیّه ذینفع نبودم ولی خیلی خوشحال شدم. چون دیدم که ...   دنباله ...

ادامه نوشته

پیگیری یک پیشنهاد   9/2/90

  جند ماه پیش مطلبی با عنوان «یک پیشنهاد به شورای شهر اهواز» نوشته بودم و در آن گفتم که به شورای شهر اهواز پیشنهاد داده ام که بخشی از بلوار ساحلی شرقی اهواز را، که به شکل خطر آفرینی ساخته شده، به گونه ای اصلاح کنند تا هم ایمن شود و هم فضایی به وجود آید که بتوان در آن ...   دنباله ...

ادامه نوشته

عکس آموزنده   6/2/90

هرگز با عزیزانتان هنگامی که در حال رانندگی هستند صحبت نکنید.